یا لطیف
قرار بود تا یک ماه اینجا ننویسم، ولی فیلم اخراجی ها 2 بهانه ای شد تا هر چند نه به صورت حرفه ای نظر خودم رو درباره فیلم بگم.
قبل از دیدن فیلم گشتی توی وبلاگستان و وبلاگ هایی که در این باره بالا اومده بودن زدم و دید نسبتا جامعی از نکات مثبت و منفی فیلم از دید یه قشر از تماشاگر ها به دست آوردم. به همین خاطر پست رو به دو قسمت قبل و بعد از دیدن فیلم تقسیم کردم. هر چند برای نقد بهتر فیلم باید فیلم رو چند بار و از زوایای مختلف دید .
1. قبل از دیدن فیلم :نقدهای مثبت و منفی دید کلی ای از داستان فیلم توی ذهنم نقش داده بود. چیزی که قبل از دیدن فیلم در مورد داستان توی ذهنم وجود داشت این بود که با یک داستان نه چندان قوی و نه بیش از حد ضعیف روبرو خواهم شد! انتظار داستان خوب و پردازش عالی نداشتم ، ولی تصور می کردم اخراجی های 2 شخصیت پردازی نسبتاً خوبی داشته باشه . کنار هم قرار گرفتن بیش از 30 بازیگر مطرح می تونست زمینه ی خوبی برای یک فیلم شخصیت محور باشه به طوری که به ساختار کلی فیلم هم ضربه ای نخوره! اخراجی ها فیلم نماد ها و تیپ های مختلف مردمه، پس باید شخصیت پردازی خوبی داشته باشه!
نکته ی دیگه اینکه قبل از دیدن فیلم با وجود حظور افراد قوی در کار ساخت اخراجی ها انتظار فیلمی حرفه ای و فنی نداشتم! چیزی مثل اخراجی های یک که از لحاظ فنی آنچنان چشم گیر نبود! البته در کنار اینها حدس می زدم صحنه های جنگی فیلم خوب یا حداقل قابل قبول از آب در اومده باشن!
از نظر طنز پردازی هم انتظار کار خوب و قابل توجهی رو داشتم، هنرپیشه های خوب فیلم توانایی ارائه ی یک کار قوی رو در کنار حفظ شأن اثر و باورپذیری داستان فراهم می کرد. البته در کنار اینها ارزشمندی اثر از نظر دینی رو متوسط می دونستم!
2. بعد از دیدن فیلم :فیلم با ادامه ی صحنه های اخراجی های یک شروع می شد (البته با چند تغییر شاید جزئی و ایجاد یه وقفه ی زمانی غیر منطقی از نظر من!) صحنه های درگیری چندان دلچسب نبود. شعله های کامپیوتری و افکت های نچسب جذابیت صحنه های نبرد رو کمتر کرده بود! فیلم در بسیاری از موارد واقعیت گریز بود. از نظر من کارگردان برای کنار هم قرار دادن اجزای داستان مجبور شده بود روی بعضی از واقعیات بدیهی فیزیکی و علمی و شاید رفتاری خط بکشد یا یعضی وقت ها آنها را دور بزند. توجیه عدم وجود امنیت پرواز با یک جمله ساده در تیتراژ آغازین فیم ، غیرقابل باور پذیر یا فان (fun) نشان دادن برخورد عوامل زندان با اسرا ، هواپیما ربایی ساده و ... از این دست واقعیت گریزی ها بود که در بسیاری موارد برای فقط خندادن مخاطب انجام شده بود! فیلم در بازه ی زمانی چند روز اتفاق می افتاد و با اسارت اسرا شروع و با سر عقل آمدن چند نفر از اسرای وطن فروش به پایان می رسید! اسارت همچنان باقی می ماند تا راه برای اخراجی های 3 باز باشد!
البته نشان دادن بسیاری از واقعیات دور از نگاه های ما در مورد اسارت و اسرا قابل تحسین است.
از نظر بنده پردازش داستان قوی نبود. اخراجی ها ی 2 بیشتر می خنداند تا به فکر فرو ببرد! طنز رو و سطحی فرصت تفکر و تأمل را از مخاطل سلب می کرد . از این رو من به شخصه اخراجی های یک را بیشتر قابل تحسین می دانم .
شخصیت پردازی فیلم جالب نبود! بعضی از شخصیت ها خوب و بعضی از شخصیت ها ضعیف پردازش شده بودند. از نظر من انبوه بازیگرهای مطرح شاید این فرصت را از کارگردان گرفته بود که شخصیت ها را به خوبی کنار هم قرار دهد. اخراجی ها بر خلاف تصور من از بازیگرهایش خوب استفاده نکرده بود . به عنوان مثال سید جواد هاشمی در فیلم فقط نقش یک نماد را داشت، یک تیپ! بدون اینکه این شخص در داستان تاثیر چندانی داشته باشد یا مثل اخراجی های یک روند داستان را تغییر دهد! هاشمی شخصیتی بود که تنها داستان فیلم را با حرکاتش تایید می کرد نه چیزی بیشتر و به نظر من حظورش در فیلم الزام چندانی نداشت! یا حسام نواب صفوی که شخصیتی دقیقا مشابه مجید سوزوکی داشت و اصلا شخصیت پردازی جدید صورت نگرفته بود . به گمان من اگر دهنمکی مطمئن بود اخراجی های 2 هم در کار است به هیچ وجه مجید را در فیلم اول خود شهید نمی کرد!
از نظر طنز اخراجی ها را نمی توان با آثار طنز زیر پوستی یا حداقل آثار مهران مدیری مقایسه کرد، طنز در اخراجی ها رو و قابل لمس تر از آنی بود که بتوان آن را کنایه یا طنز سیاسی اجتماعی نامید! بیشتر طنز فیلم در حرکات و ژست های بازیگران خلاصه می شد ، آن هم بیشتر به صورت هجو و برای خنداندن تماشاچی! نمونه ی بارز آن هم کمدی ترین قسمت فیلم یعنی همان مسابقه فوتبال خیالی فیلم است! البته در همین فیلم هم نکات طنز قابل تاملی وجود دارد که جای تقدیر دارند! در کل اخراجی ها فیلمی است که خوب آدم را می خنداند!
اما مهمترین تکنه ای که در فیلم نظر من رو به خودش جلب کرد نزول دید فیلم به ناسیونالیسم دینی بود! یعنی مذهب در کنار ملی گرایی! نه چیزی که در اخراجی های 1 شاهد آن بودیم (ملی گرایی در کنار مذهب) ! اگر اخراجی های یک با مفهموم شهادت به پایان رسید، اخراجی های 2 با سرود ای ایران و مفهومی غلب بر ملی گرایی خاتمه یافت ( البته با نگاه ریزی به حرکت ماشین رسول و حاجی به سمت محاکمه و شاید شهادت!) برای من نوعی اخراجی های یک لذت بخش بود ولی اخراجی های 2 مهر عدم تاییدی بر باورهایی بود که اخراجی های 1 ایجاد کرده بود. اخراجی های یک به مراتب پر محتوا تر و غنی تر از نسخه ی 2 آن بود و از نظر داستانی چندین سر و گردن بالاتر از فیلم حال حاضر دهنمکی قرار می گیرد .
فیلم در جذب مخاطب غیر مذهبی یا به اصطلاح حزب اللهی موفق بوده! ولی آیا نباید دقیقتر روی مفاهیمی که به همین مخاطب القا می شود نگاه کرد؟
مسعود دهنمکی انسان مخاطب شناسی است. چه زمانی که در کسوت ژورنالیست و روزنامه نگار قلم می زد ، چه زمانی که مستند ساز شد و چه حالا که فیلم می سازد . دهنمکی سلیقه مخاطب را به خوبی تشخیص می دهد و به همین دلیل است که چه «شلمچه» ، چه «فقر و فحشا» و چه «اخراجی ها» همیشه پر مخاطب بوده و البته پر مخاطب بودن هیچ گاه نشانه ی بی عیب بودن نیست!
پ.ن: وقت برا نظر دادن ندارم! شرمنده همه دوستان! اینجا نظر بدید سعی می کنم حتما جواب بدم!
التماس دعایا علی
نوشته شده توسط : کفش دار
کفش های دیگران [
نفر کفش گذاشتن]
اخراجی ها2،
مسعود دهنمکی
یا لطیف
پارسال این پست رو زدم ! امسال هم همچین حال و هوایی دارم!
از جنوب که برمی گردی حکما باید احساس خاصی داشته باشی! توی جنوب حتما یک چیزی توی کاسه ات می ریزند، مهم اینه که بفهمی چی و بتونی حفظش کنی ! چیزهای بزرگ رو آدم های بزرگ باید حفظ کنن، و اگه این وسط چیزهای بزرگ رو به آدم های کوچک بدن حکما حکمتی داره! حتی اگه کمر اون آدم کوچک زیر بارش خورد بشه! مگه نه اینکه تکلیف از ظرفیت ما بیشتره ؟ و خورد شدن آدم زیر بار تکلیف اوج افتخاره؟
مسئولیت بزرگ حتی اگه قابل اجرا نباشه، می تونه آدم های کوچک رو بزرگ کنه!
پ.ن1: یک ماهی نیستم! حلالم کنید !
پ.ن2: جنوب امسال به طور وحشتناکی آرامش بخش بود!
پ.ن3: حرف برای گفتن زیاده! فعلا سکوت می کنیم ولی!
پ.ن4: دعا کنید «حول حالنا» شویم! عیدتون مبارک !
یا علی
نوشته شده توسط : کفش دار
کفش های دیگران [
نفر کفش گذاشتن]
عید،
جنوب،
مسئولیت
یا لطیف
دنبال کاغذ می گشتم!
وسط هیئت دنبال کاغذ می گشتم !
وقتی روضه تمام شد وسط هیئت دنبال کاغذ می گشتم!
اواخر شعر هوس کردم بنویسم، وقتی روضه تمام شد وسط هیئت دنبال کاغذ می گشتم!
کاغذ نبود ! چشم هایم را بستم تا فکرهایم از لای سوراخ چشم هایم بیرون نریزد!
کاغذ که نباشد اینطور می شود!
***
حالا هی به خودم فشار می آورم که روضه بگویم، از پیامبر (ص) از حسن(ع) از حسین (ع) از علی (ع) از زهرا (س) ...
همه ی روضه ها به «بی بی » ختم می شود !
باید پیرهن سیاه رو در بیاریم؟ میشه یه کار مکروه بکنیم؟ فقط همین یکی؟ بزار تا فاطمیه پیرهنا تنمون باشه! به خدا روضه تازه داره شروع می شه، شش ماه غربت همه ی دین از امشب شروع می شه!راسته که می گن هنوز کفن پیامبر خشک نشده غربت علی شروع شده ها... ماجرا تازه شروع شده ... کوچه و در و دیوار و...
انی تارک فیکم الثقلین
قرآن و حیدر و زهرا و حسنین
و تسعة المعصومین من ذریة الحسین
میبینم روزی که قرآن سر نیزه رود
در عالم نیست کسی فریاد حیدر شنود
میبینم روزی را که پشت درب خانه ی زهرا ...
روضه گفتن سخته! نمی شه... کاش بیشتر دنبال کاغذ می گشتم!
یا علی
پ.ن1: در عجبم از فهم بعضی ها! به شهدا می گن مرده! با مهدیار بودیم، تعریف کرده!
پ.ن2: خیلی وقته دنبال این شعر می گشتم!
پ.ن3: فردا می رم قم و جمکران اگه بطلبن و قسمت بشه و روزیمون باشه!
پ.ن4: چرا اینقدر سخت می گیرم؟
نوشته شده توسط : کفش دار
کفش های دیگران [
نفر کفش گذاشتن]
هیئت،
روضه،
حضرت زهرا،
شهدا