سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کاش می شد دل دیوانه کمی پر بزند...

دوشنبه 87 اردیبهشت 30 ساعت 3:17 صبح

یا لطیف...

یا فاطمه

باز هم فاطمیه آمد... و باز هم ... سکوت

پ.ن: به خدا اگه قلم بخواد در شان حضرت بنویسه می شکنه... نمی تونم... همین!
پ.ن: امشب هیئت داشتیم، سینم درد می کنه! نه به خاطر اینکه سینه زدم، به خاطر اینکه سینه نزدم...


نوشته شده توسط : کفش دار

کفش های دیگران [ نفر کفش گذاشتن]


من از اسرائیل بدم می آد!

پنج شنبه 87 اردیبهشت 26 ساعت 1:34 عصر

یا لطیف

من از اسرائیل بدم می آد!
حالا چه فرقی می کنه کارتون های والت دیزنی رو با علاقه نگاه کنم یا نستله بخورم و کوکاکولا نوش جان کنم؟ اصلا به من چه پولش توی جیب کی می ره!‏ مهم اینه که من از اسرائیل بدم می آد!‏
اصلا اگه لباس من تیم برلند باشه چی می شه؟ من اگه فانتا نخورم چی بخورم؟ به من چه پولش توی جیب کی می ره! مهم اینه که من از اسرائیل بدم می آد!
کامپیوترم اینتل هست! کلی هم حال می کنم باهاش!‏ گوشیم هم که نوکیا !‏ طرفدار  پروپاقرص آرسنال هم هستم!‏ چه فرقی می کنه سودش تو جیب کی می ره!‏ مهم اینه که من از اسرائیل بدم می آد!

هیچ کس مهم نیست، اصلا مردم فلسطین کیلو چندن؟ مهم اینه که من از اسرائیل بدم می آد!!!

محصولات اسرائیلی با این طعم! 

تمام مشکلات فلسطین حل خواهد شد
کافی ست ما نباشیم و
شاعران خفقان بگیرند
کافی ست چشم ها را ببندیم و کشتی کچ نگاه کنیم
یا سرگرم انتخاب دختران شایسته سارکوزی شویم
کافی ست افغان ها
تنها یک زلمای ذلیل زاد داشته باشند
ایرانی ها
یک نوری زاده
تا خلیج فارس الخلیج شود
کافی ست محمد حرب ترور شود
کافی ست یحیی عیاش ها منفجر شوند و
تهران سکوت کند
چه فرق می کند اسماعیل هنیه باشد یا محمود عباس
خالد مشعل باشد یا سلام فیاض
360 کیلومتر نوار غزه باشد یا یک آپارتمان 36 متری
با پرچم سفید
نگاه کن و لذت ببر
از خادم الحرمینی که العربی می رقصد
از پادشاه کوچک امانی
که با فرشته های یهودی تزویج شد
نگاه کن که پادشاه رشید طرابلس
چگونه یک روبات شد
نه از میان این همه اعراب
کسی کاری نمی کند
رجال شان دست بوس رایس اند
نساء شان دست بوس بوش
مگر بازشکاری ولیعهد دوبی
کاری کند
و دست بوش را گاز بگیرد
به اشتباه!
(علیرضا قزوه)

پ.ن: ما شصت ساله از اسرائیل بدمون میاد!‏ اما اسرائیل شصت ساله روز به روز داره بیشتر به ما علاقه مند می شه!‏
پ.ن: یه نگاه بندازید به لیست کالاهای اسرائیلی!‏روز به روز دارن بیشتر می شن!‏با صدقه سر ما!‏


نوشته شده توسط : کفش دار

کفش های دیگران [ نفر کفش گذاشتن]


با سوژگی!

جمعه 87 اردیبهشت 20 ساعت 7:33 عصر

یا لطیف!
ما اومدیم اعلام کنیم که در حال حاظر تعداد بسیار زیادی سوژه برا نوشتن داریم که موندیم کدومشو بنویسیم!‏به قولی بعضی وقت ها همین با سوژگی سوژه ی خوبی می شه برا نوشتن( بروزن بعضی وقت ها همین بی سوژگی سوژه ی ....) !

صبح داشتم یه پست می زدم در مورد فعالیت های دانش آموزی که تا وسط هاش نوشتم! بعد مجبور شدم پا شم از پای کامپیوتر، بعد هم همش پرید!‏ به همین راحتی!‏ اما مغز مطلب این بود که به فعالیت های دانش آموزی اصلا توجه نمی شه!‏ رو هوا حرف نمی زنم ها، تجربه دارم ! (به قولی چند تا یخه در این را پاره کردم:دی) امسال یکی از بچه ها می گفت  روز دانش آموز رو کسی به ما تبریک گفت؟ گفتم من یادم نمیاد! گفت پس چرا ما به معلم ها روز معلم رو تبریک بگیم؟ مگه اونا بهمون گفتن ؟ موندم چی بگم بهش!‏ درسته کاملا حرفش رو قبول ندارم، اما خوب...

چند وقت پیش عضو بالاترین  شدم، یکی از سایت هایی که با سیستم لینک دادن و اینا کار می کنه!‏ محیطش واقعا یه جوریه! لینک های ضد نظام اکثرا امتیاز بالایی می گیرن و سریع میان صفحه ی اول!‏ کلا قوانین سایت رو که می خوندم دیدم سیستمش طوری طراحی شده که لینک های مشکل دار یا ضد نظام به همین راحتی ها پاک نشه، و اعضا خیلی نظارت نداشته باشن روی لینک ها! فکر کنم خود مسئول های سایت هم نتونن دیگه کنترل کنن ( که فکر کنم همین رو هم می خوان)! از اونطرف لینک های مذهبی اکثرا امتیاز کمتری می گیرن!‏ مطالب سیاسی مشکوک هم زیاد توش پیدا می شه!‏کلا اینکه شدیدا می طلبه که اونائی که وقت دارن توش یه سرکی بکشن! می شه یه کارایی کرد توش!‏منتهی با برنامه ریزی!

نمایشگاه کتاب هم که چند روزی در خدمتش بودیم!‏ البته امسال توفیق اجباری نصیب شد و چند تا کتاب درسی خریدیم که نشون بدیم ما هم بله !‏ :دی !‏ اما جدا از اون چند تا کتاب دیگه هم گرفتم که به نظرم خرید های خوبی بود : طوفان دیگری در راه است(سید مهدی شجاعی) داستان های شهر جنگی(حبیب احمد زاده) ، شب ایوب ( داوود غفارزادگان) از نخلستان تا خیابان( علیرضا قزوه) ، داروی طرح ژنریک (سید حسن حسینی) و... !‏ کتاب ها رو به نیت مطالعه بعد از امتحانا گرفته بودم ! اما به همین زودی یه چند تائیش تموم شد :دی!

چند روز پیش یکی از بچه ها مطلبی رو نقل کرد، البته ناقص!‏ تو نت یه سرچ کردم اصل مطلب رو پیدا کردم(تاثیر گزاره...):
صدای انفجار آمد و سنگرش رفت هوا ،هرچه صدایش زدیم جواب نداد. رفتیم جلو! سرش پر از ترکش شده بود. جیبهایش را خالی کردیم. یک کاغذ جالب تویش پیدا کردیم:
گناهان هفته: شنبه: احساس غرور
از گل زدن به طرف مقابل! یکشنبه: زود تمام کردن نماز شب! دوشنبه: فراموش کردن سجده شکر یومیه! سه شنبه: شب بدون وضو خوابیدن! چهارشنبه: در جمع با صدای بلند خندیدن! پنج شنبه: پیش دستی فرمانده در سلام کردن! جمعه: تمام نکردن صلواتهای مخصوص جمعه ورضایت دادن به هفتصد تا...

پ.ن1: باز هم شاید کمتر بیام نت، به خاطر امتحانا( باز هم شاید...)
پ.ن2: حادثه ی شیراز انفجار بود! صدا و سیما هنوز خوابه! تبریک می گم بهش!‏داره رکورد هاش رو بهبود می بخشه!
پ.ن3: صحبت های آقا تو سفر شیراز خیلی نکته ها داشت! خیلی بیشتر از سفر ها و صحبت های قبل!‏ خود آقا یه بار گفت : در سخنرانی های ما حرف های خوبی در گوشه و کنار هست، منتهی غالبا دقت نمی شود .
پ.ن4: تو نمایشگاه کتاب غرفه ی نشر سوره مهر رو  پیشنهاد می کنم! هم به خاطر کتاب هاش، هم سیستم فروشش! راهرو 22، غرفه 28(انتهای سالن)
پ.ن5: شماها (نشریه ی تخصصی وبلاگ) رو هم ببینید!
پ.ن6: فاطمیه...
فعلا

علی علی ...


نوشته شده توسط : کفش دار

کفش های دیگران [ نفر کفش گذاشتن]


   1   2   3      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

چالش ده سال پیش!
کشتی شکستگانیم...
شیرین تر
زیر بار خاطرات 2!
فاجعه
منتظر چی هستی؟
توکلت علی الله...
نفس...
مؤمن باش مرد!
با صفا باشیم
درد های برای درددل نشدن!
زیر دین...
دلا...
رفت و برگشت!
توبه های از سر حیرت
[همه عناوین(137)][عناوین آرشیوشده]