سفارش تبلیغ
صبا ویژن

لطفا با کفش وارد نشوید!

شنبه 89 مرداد 30 ساعت 10:35 عصر

بنام خدای مهربون...

دفعه اولی که با جاکفشی مواجه شدم(دو سه سال پیش) اسمش برام عجیب اومد شاید هم بی معنی. تا اینکه این عکس رو گوشه وبلاگ دیدم.

به آسمونه پر کشیدن 

یه دنیا مطلب پشت این اسم خوابیده اگه فکر کنید.(لعلکم تعقلون)

لطفا کفشا تونو دم وبلاگ در بیارین! آخه می دو نین چیه. اینجا ... اینجا ...

فاخلع نعلیک انک بالواد المقدس طوی 

 ایجا جای مقدسیه چون حرف از کسائیه که کفشاشون رو در آوردن و به آسمونها پر کشیدن اگه شما هم میخاین پر بکشین بسم ا... .

بسم ا... 

 زندگی زیباست ای زیبا پسند/زنده اندیشان به زیبایی رسند/آنقدر زیباست این بی بازگشت/کز برایش می توان از جان گذشت!

شهدا به اینجا سر می زنن.باور می کنید؟باور کنید دروغ نمی گم. بجون کفشدار راس میگم.باور نمی کنین؟! اینم نشونه اش( 1و 2 و ...)

شهدا به ایجا عنایت دارن. وقتی حرف از اونا باشه حرف از یادواره باشه سرمیزنن.رضا شب های یادواره رو یادشه.هر وقت پست های مربوط به یادواره رو می خونم یه حس عجیبی تمام وجودم رو در بر میگیره.اگه تا حالا یادواره شهدا نگرفته باشین حرف من رو نمی فهمین.

می خواستم یه ذره رفقا رو توجه بدم به هویت وبلاگ!من هم قراره از این به بعد اینجا کفشارو واکس بزنم.

انشاءالله از دستمون راضی باشن (شهدا) و بتونیم راهشون رو ادامه بدیم. همین/

 

پابرهنه و خاکی بسوی بهشت


نوشته شده توسط : واکسی

کفش های دیگران [ نفر کفش گذاشتن]

یادواره شهدا، شهدا، جا کفشی، فاخلع نعلیک انک بالواد المقدس طوی، لطفا با کفش وارد نشوید!


کفش ها را باید کند ...حتی ...؟!

جمعه 89 مرداد 29 ساعت 6:43 عصر
بسم الله

قرار بود با اسم نعلین بنویسم ... دیدم این جا کفش ها را باید کند ... و از اون جایی که کفش و نعلین هیچ ربطی به هم ندارن، با نعلین اومدیم ...

نعلین ها بعد از جهادی بورک*، بدجوری خاکی شدن ... إِنّا خَلَقْناکُمْ مِنْ تُرابٍ ... میخوام به اصلمون برگردم، یعنی همون خاک ، همون آینه ...

*جایی که خیلی از دوستانم اونجا هستن ؛ از مناطق اردوی جهادی امسال !
پ.ن : از الان بگم که من هیچ وقت نمی تونم منظورم رو برسونم ... انتظار بیخود نداشته باشید !

علی علی !


نوشته شده توسط : نعلین خاکی

کفش های دیگران [ نفر کفش گذاشتن]


پا توی ِ کفش ِ جاکفشی!

پنج شنبه 89 مرداد 28 ساعت 10:16 عصر
بسم الله.
به یمن فضول بودنم، زیاد پا توی ِ کفش ِ دیگران کردم. از رفقای ِ دوست داشتنی ِ مدرسه بگیر و برو بالا ...
حالا اما پایمان توی ِ کفش ِ جاکفشی گیر کرده.
پیش تر تجربه وبلاگ ِ گروهی را نداشتم، سخت است بخواهی یک منش فکری را مشترکا ادامه بدهی ، حالا اما ...
حالا اما بعد از دو تجربه وبلاگ نویسی ِسیاسی ...
کفش هایت را در بیاور ، این جا -گویا- جای ِ دل نوشته است ...

نوشته شده توسط : محمد

کفش های دیگران [ نفر کفش گذاشتن]

بسم الله


<   <<   6   7      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

چالش ده سال پیش!
کشتی شکستگانیم...
شیرین تر
زیر بار خاطرات 2!
فاجعه
منتظر چی هستی؟
توکلت علی الله...
نفس...
مؤمن باش مرد!
با صفا باشیم
درد های برای درددل نشدن!
زیر دین...
دلا...
رفت و برگشت!
توبه های از سر حیرت
[همه عناوین(137)][عناوین آرشیوشده]