یا حق...

چند روزی نیستم... نمی دونم چقدر این چند روز طول بکشه...
حلالم کنید و دعا !‏

پ.ن: چیزی نیست!‏ زیر قولم نزدم!‏ هر چند این پی نوشت شاید... اما اون دوتای دیگه مهم تر بود!‏

نوشته شده توسط : کفش دار

کفش های دیگران [ نفر کفش گذاشتن]

یا لطیف!

دیروز بعد مدت ها فرصت شد که به کم و کیف کارهای فرهنگی فکر کنم! به مظلومیت هاش، کبود هاش، محدودیت هاش و بی توجهی هایی که به فعالیت های فرهنگی و در کل بخش فرهنگ می شه!
     مقام معظم رهبری در مورد مظلومیت فرهنگی می فرماید:
     ... نکته ای که می خواهم سفارش کنم این است که از بخش فرهنگ رفع مظلومیت کنید. بخش فرهنگ انصافا بخش مظلومی است... واقعا مسئله ی فرهنگ را دست کم نگیرید. خیلی از مشکلات جامعه ما با فرهنگ سازی حل می شود. توجه بکنید که امروز، عمده ی قوای دشمنان ما در جبهه ی فرهنگی دارد کار می کند. این جنگ های روانی، این فعالیتهای فرهنگی، این بودجه های پنهان و آشکاری که برای منحرف کردن ذهن ها می گذارند، همه اش مربوط به مسئله فرهنگ است. فرهنگ مثل هواست که انسان وقتی این هوا را استنشاق کرد، با هوایی که استنشاق کرده و با آن جانی گرفته، می تواند دو قدم بردارد و جلو برود؛ بقیه ی کارها همه برخاسته ی از آن چیزی است که شما استنشاق کرده اید. اگر چنانچه یک جایی هوای مسمومی تزریق بشود، نتیجه ای که در اندام ها دیده خواهد شد تابع آن مسمومیتی است که در این هوا است... فرهنگ را دست کم نگیرید؛ خیلی مهم است. بنابر این وقت صرف کنید و در بودجه هم برایش پول و فصول قابل توجهی بگذارید تا جهت ارزشی به فرهنگ بدهید.

     اگر دستی توی کارهای فرهنگی داشته باشید این مظلومیت رو واقعا حس می کنید! دیروز تو جلسه ی یکی از نشریات شهرک که وابسته به یکی از هیئت ها بود مسئول مالی هیئت مطلبی رو گفت که خیلی ما رو به فکر برد، گفت کسائی که به هیئت کمک مالی می کنن شرط کردن که این پول فقط صرف هیئت بشه و به نشریه نرسه! یعنی پول فقط برای عدس پلو و شکم! پول فقط برای تعمیر سیستم صوتی! پول فقط برای اعلامیه! پول فقط برای... و هیچ چیز از این پول صرف تفکر سازی و کار فرهنگی نشه! یعنی پایه های کار فرهنگی روی هوا بمونه! بدون پشتوانه! 

     اینه که می گن بخش فرهنگی مظلومه! ما هنوز هم که هنوزه تعریف درستی از فرهنگ و فرهنگ سازی نداریم! تعریف درستی از مهندسی فرهنگی نداریم! تعریف درستی از جنگ فرهنگی نداریم! ما توی دفاع فرهنگی مون موندیم، چه برسه به حمله ی فرهنگی! الآن باید قبول کنید که تو جبهه ی فرهنگی اگه حمله صورت نگیره باید منتظر حمله ی دشمن بود! و با این وضع خودتون تصور کنید که ...! تهاجم فرهنگی ای رو که یه زمان آقا مطرح کرد و یه سری  مثلا روشن فکر (به خیال واهی خودشون) بهش خندیدن و گفتن تهاجم فرهنگی معنا نداره  حالا چسبیده به خرخره مون!

     من منکر این نیستم که باید پول خرج هیئت و کلا قسمت های دیگه بشه! اما مگه تو صحبت های آقا نیست که پول قابل توجهی برای بخش فرهنگی در نظر بگیریم؟ پس کجاست؟ این پول ها کجا می ره؟ به قول یکی ما چرا گوسفند نذر فعالیت های فرهنگی نمی کنیم؟ (منظور هزینه است ، نه شخص شخیص گوسفند! )  

     فعالیت فرهنگی بدجور توی گل گیر کرده! و با این مظلومیتی هم که داره نباید انتظار داشته باشیم از این منجلاب بیرون بیاد... می بینیم کارهای فرهنگی ای رو که به خاطر مشکلات مالی رو زمین می مونه و لگدمال می شه!
کاش فقط یه ذره! فقط یه ذره به اندازه ی ادعایی که نسبت به ولایتی بودن خودمون داشتیم به حرف های آقا توجه می کردیم! کاش...

پ.ن1: دلم نیومد نگم، انصافا شهرک ما تو زمینه ی توجه به فرهنگ کم نذاشته (کم نذاشته! زیاد هم نذاشته!)! ولی انتظارات بالاست...خیلی!
پ.ن2: خودمم نمی دونم چطور این همه زود به زود آپ می کنم! :دی
پ.ن3: اصولا باید درس بخونم! دعا کنید بخونم! البته می خونم ها! ولی نه در حد و انتظارات خودم!
پ.ن4: اعتکاف و راهیان نور غرب هم انشاالله می ریم!
فعلا
یا علی

نوشته شده توسط : کفش دار

کفش های دیگران [ نفر کفش گذاشتن]

یا لطیف 

و در شب آرزو ها چه آرزویی بزرگتر از اینکه این میله های آهنی دلمان که میان ما و آقا فاصله انداخته از میان برداشته شود؟

پ.ن: چند تا آرزوی دیگه هم دارم! اما تو دل خودم بمونه بهتره! پشت همین میله ها!
پ.ن: دعا می کنم به شرطی که دعا کنید! (حالا خودم نمی دونم از کجا بفهمم شما دعا کردید !در هر حال دعا کنید دیگه!)

نوشته شده توسط : کفش دار

کفش های دیگران [ نفر کفش گذاشتن]