او…
1. گوسفند
فرق اون با تو اینه که ظاهرش نشون میده داره غرق میشه، شاید یکی پیدا شد و دستشو گرفت!
ولی تو چی؟ ظاهرت طوریه که انگار اون بالا بالاهایی، کسی که بخواد دستت رو بگیره با مخ می ره ته آب! می فهمی؟
گوسفند هم موقع غرق شدن بع بع می کنه! تو چی؟
بع بع بع بع ...
چیه؟ صدای نَفسَمه!
حاشیه: شرایط گوسفند برای قربانی کردن (نهج البلاغه ،خطبه 3) : گوسفندی را که برای قربانی کردن در راه رضای خدا انتخاب یا خریداری می کنید ، باید سالم و پروار باشد. گوش آن نباید زخم یا بریدگی داشته باشد؛ هر دو چشم گوسفند باید سالم باشد. شاخ گوسفند نباید شکسته شده باشد و دست و پایش نباید لنگش داشته باشد.
نتیجه حاشیه: خدایا، اول پاکم کن، بعد خاکم کن!
2.ماهی
ماهی ها هم بعضی وقت ها غرق می شن! مگه نه؟
خدا، ماهیتم! تو دریات غرقم می کنی؟
پ.ن1: وزیر دوست داشتنی بهداشت(سابق)، وقتی اشک هاش رو با پرچم ارباب پاک می کنه!
پ.ن2: شب های قدر ماهی بشیم! شاید غرق شدیم!
التماس دعای فراوان!
یا علی
نوشته شده توسط : کفش دار
کفش های دیگران [ نفر کفش گذاشتن]
حیرت کده، نهج البلاغهاو...
خش خشششش....
سیم وصل شد ، اتصال شماره یک:
صدای لطیفی (از جنس موافق) پشت خط نعره می کشه:
هوی بزغاله! حواست هست؟ ماه رمضونه گلابی!
- ممنون از تماستون! یاد آوری کردید! پتک*!
به زور سیم رو وصل می کنیم ، اتصال شماه دو:
- الو، سلام بالا! می شه یه مداحی توپ بزارین برام؟
- لطفا صبر کنید، دی دیری دی دیری دی دیری دی ... (صدای اهنگ انتظار با متن : ای قَلَم سُوزلَرین دَ اَثَر یُخ! )
حیف اون چادری که پناه عالمینه نیست؟
که حالا خاکی شده تو کوچه های مدینه
ذکر لب من ، امن یجیبه ، آخه مادرم خیلی غریبه...
- تق ... تووق ...بوق بوق بوق بوق ...
- الو! کوشین آقا؟ صدا در و دیوار اومد چرا؟
پارازیت:
- موج برمیداشتیم می رفتیم سمتشون ، همه می گفتن : حیدر ، حیدر، حیدر ، حیدر... بعدا فهمیدم چقدر کتک خوردم !
رررینگ.... رییییینگ:
- الآن که تو خوابی قرار بود مقبره باشی! زیارت عاشورا صبح خوش مزه تره یا خواب؟ خاک تو سر سلیقت!
اتصال پنجم:
- خداااااااااااااااا....
تق تق :
-کیه؟
-فاضل نظری!
-فرمایش؟
- در روزگار شما آن هایی است.
خود را با آنها همراه کنید.
آن هایی که چون ابر می گذرند.
(پشت کتابم اینو نوشته!)
*: نمی دونم تو پی نوشت کدوم پست یه توضیحی داده بودم! پتک و تلنگر و اینا!
پ.ن1: تئوری شیرین تر از جان ولایت فقیه رو دارم از زبون شهید بهشتی می شنفم؛ کتاب ولایت ، رهبری ، روحانیت ! شیرینه! احلی من العسل!
پ.ن2: یکی دو نفر مسئولیت سپردن بهم! احتمالا می خونن این پست رو! دو روز دیگه هم میشه صبر کنید؟ دارم کم کم مرتب می کنم خودم رو! یعنی دو روز دیگه حداقل از الآن مرتب ترم!
پ.ن3: نفوذ حیرت های زندگیم باعث شده اینجا هم شبیه حیرت کده بشه! شاید شرمنده!
التماس دعا
یا علی
نوشته شده توسط : کفش دار
کفش های دیگران [ نفر کفش گذاشتن]
روضه، حیرت کده، شهید بهشتیبسم الله
در---------------------------------> دیوار
دیوار------------------------------> در
در---------------------------------> دیوار
دیوار------------------------------> در
در---------------------------------> دیوار
دیوار------------------------------> در
در---------------------------------> دیوار
(هفت مرتبه)
بعد اینکه خوب مسیر بین در و دیوار رو طی کردیم خدا باید یخه مون رو بگیره! دو تا بخوابونه تو گوشمون!
شق... شترق... (اصولا دست خدا صدا نداره، ولی برای تاثیر گذاری متن لازمه، در ضمن صدای سیلی سمت چپ با راست باید فرق داشته باشه! فلسفه اش رو ... ولش!)
حالا چند قطره اشک، تاثیر برخورد با در و دیوار مرحله ی اول اینجا باید مشخص بشه!
سیدی...
دیوار---------------------------------> در
انا الصغیر الّذی ربّیته...
در---------------------------------> دیوار
و انا الجاهل الّذی علّمته...
دیوار---------------------------------> در
و انا الضّال الّذی هدیته...
اگه مرد باشی تا همین جاش دیگه در و دیواری نمونده که بری توش!
پ.ن: نَفَس حاج آقا بکائی ! شب های ماه رمضان، ساعت دو الی سه و نیم بامداد، مسجد امام حسین، میدان امام حسین!
التماس دعا
یا علی
نوشته شده توسط : کفش دار
کفش های دیگران [ نفر کفش گذاشتن]
حیرت کدهلیست کل یادداشت های این وبلاگ