او...
از: من بی معرفت
به: او...
اصلا تقصیر خودته!این همه گفتم بهم رو نده! این همه گفتم بزن پس کلم! بزار با سر برم تو دیوار! نذاشتی!
چقدر مهربونی آخه ؟ به چه زبونی بگم؟ به خدا دیوونه می شما! به خدا آخرش دق می کنم! از من گفتن!
پ.ن: او رو دوست دارم! خیلی ! راست می گم!
نوشته شده توسط : کفش دار
کفش های دیگران [ نفر کفش گذاشتن]
حیرت کدهلیست کل یادداشت های این وبلاگ