سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خوبِ خوش!

یکشنبه 91 مرداد 22 ساعت 5:47 عصر

او...

آخرین بار که نوشته ام به مرحمت پارسی بلاگ پرید ماه پیش بود به گمانم! از نوشته فقط عنوانش مانده! انگار باید مجبور شوم شلخته حرف زدن هایم را از سر بگیرم!

بسم الله

یک. به شما دو نفر:

1. بی بی حضرت زینب سلام الله علیها : ما رأیت الا جمیلا!

2. شهید چمران  : ای درد اگر تو نماینده خدایی ،که برای آزمایش من قدم به زمین گذاشته ای تو را می پرستم، تو را در آغوش می کشم وهیچ گاه شکوه نمی کنم… بگذار بند بند م از هم بگسلد ،هستی ام در آتش بسوزد و خاکسترم به باد سپرده شود باز هم صبر می کنم و خدای بزرگ را عاشقانه می پرستم. ای خدا این آزمایش های دردناکی که فرا راه من قرار دادی، این شکنجه های کشنده ای که بر من روا داشته ای همه را می پذیرم.

به همین راحتی! دعوای خوب بودن یا خوش بودن با همین دو مقدمه برای من به نتیجه رسید. به درک که این مدل نتیجه گیری اصلا توی دسته بندی های استدلال غیر مباشر نمی گنجد. گوسفند هم باشیم به اعتبار وزن 64 کیلویی باید تکان بخوریم. حالا که کم کم باید گوسفند بودن را هم رد کرد. دارم فضا را آماده می کنم ؛ «چیزی ندارم در خور این خاندان ولی، گاهی برای صاحب خود...»

دعوای خوب بودن و خوش بودن رو خیلی وقت بود می خواستم اینجا بنویسم تا تلنگری باشه برای بعد هایم. مثل تلنگر هایی که از نوشته های قبلی جاکفشی می خورم. حالا شما دو نفر فقط بهانه ای شدید برای نوشتن اینها .

دو. خیلی چیزها فقط تو عالم رفاقت معنا میشه. رفاقتی برداشت کن!

سه. بزرگی به کنار ، « میخوارگان دلشده ساغر گرفته اند، ما را نمی نصیب نشد از سبوی دوست...» بعضی وقت ها حس می کنم اگر نمی نصیب شده بود حکما یک جای کار می لنگید. هنوز با توام! می فهمی؟

چهار. دوباره دارم چرند می گویم. و کفی بالله شهیدا. پرت و پلا می گویم، خودم هم می دانم. نوشته هایم هم دوباره شده مثل خودم. پ ر ت و پ ل ا ! فاصله ام که از جهادی زیاد می شود همین وضعم است. البته حساب کتاب ندارد، دیدی نزدیک شدم و وضعم تغییری نکرد. کار از جای دیگر لنگ می خورد. قدیمتر هایم را که می خوانم حسرت می خورم، بعدهایم را که می بینم غبطه! خدا خودش کمکم کند. یک وقت هایی از چپ کردن می ترسیدم ، حالا از نترسیدن. زندگی تا وقتی اصولی بالا نرود همین آش است و همین کاسه. اصلا حافظ، بیا نفسی شاعری کنیم... دلم از شاعر ها هم بدجور گرفته، «شاعر ها اگر مرد بودند، شهیدان را شهیدان نمی شناختند»

پنج. دلم برای طوفانی های دلم تنگ شده. چند وقتی است آرامش دارم. آرامشی نه از جنس «ولا تخافوا و لا تحزنوا» که فرشته های خدا به آدم می دهند. آرامشی از جنس بی دردی! نمی دانم مشکل کارم کجاست. دعایم کنید.

شش. آیه 200 سوره آل عمران. سه اصل کار تشکیلاتی: صبر جمعی، صبر فردی، ارتباطات! اخلاقی به قضیه نگاه کنیم در زندگی کلی جلو می اندازتمان.

پ.ن1: حرف های دیشب آقا مجبتی توی گوشم تکرار می شود« مرجعیت به کنار، عرفان به کنار، اخلاق به کنار...» در و دیوار که وسط باشد آقا مجتبی ها هم حیران می شوند.

پ.ن2: از زندگی دور شدیم. با این وضع زندگی کردن هم به زندگی بر نمی گردیم. دعا کنید صاحب پیدا کنیم.

 


نوشته شده توسط : کفش دار

کفش های دیگران [ نفر کفش گذاشتن]


دوس!

یکشنبه 91 خرداد 28 ساعت 12:54 عصر

او...

1. اول آقامون:
وأما حــق الصـاحب فأن تصحبـه بالفضـل ماوجـدت إلیـه سبیـلا وإلا فـلا أقــل مـــن الا نصاف وأن تکرمه کما یکرمک و تحفظه کما یحفظک ولا یسبقک فیما بینک و بینه إلى مکرمة فإن سبقک کافأته ولاتقصر به عما یستحق من المودة . تلزم نفسک نصیحته و حیاطته ومعاضدته على طاعة ربه ومعــونته على نفسه فیما لا یهم به من معصیة ربه ثم تکون (علیه) رحمة ولا تکون علیه عذابا . و لا قوة الا بالله .

ترجمه : اما حق رفیق و هم صحبت بر تو آنست که اگر علم و کمالی داری و میـتوانی با او قسمی صحبت کنی که از تو استفاده کند و بیاموزد پس صحبت کن وگرنه اجازه بده او صحبت کند تا تو استفاده کنی و احترامش را نگه دار همانطوریکه دوست داری او احترام ترا حفظ کند .
کوشش کن که در کارهای نیک و رساندن فائده همیشه پیش قدم باشی و اگر او پیشی گرفت و نفعی به تو رساند تو هم به بهترین وجه تلافی کن و در دوستی و محبت با او کوتاهی نکن ؛ بر خودت لازم بدان که اورا نصیحت کنی و در گرفتاریها و بلاها از او به قدر توان محافظت نمائی و در تمام موارد یار و یاور او باش ؛مگـر اینکه میل بـه طرف معصیت و گناه نماید که در این صورت باید اورا باز داری و برای او رحمت باش ؛ نـه عذاب و نقمت و نیست قوتی مگر به خداوند متعال .
آدرس: رساله حقوقی امام سجاد

آقامون امام سجاد علیه السلام تو رساله حقوقیش 50 تا حقی که به گردن ماست رو نوشتن، یکیش حق رفیقه!
آقامون امام سجاد علیه السلام !
تو زیارت امام سجاد علیه السلام و امام باقر علیه السلام و امام صادقعلیه السلام تو روز سه شنبه می خونیم:
السلام علیکم یا خزّان علیم الله، السلام علکیم یا تراجمة وحی الله
یعنی سلام بر شما ای معدن های علم خدا و ای ترجمه های وحی الهی!
آدم مریض میشه میره دکتر و داروخونه! وقتی هم یه چیزی بلد نیست یا یه جا گیر کرده باید بره جائی که بهش راه حلش رو میگن. امام سجاد معدن علمه! دعا کنید یه بار هم که شده بریم محضرشون درس بگیریم. درس زندگی!
2. قربونش برم که رفیق همه هست، ولی هیچ رفیقی نداره! یا رفیق من لا رفیق له!
3. هر وقت نا امید از همه جا شدی بدون که کارت درست میشه! دوران دبیرستان هیچ صحبتی رو بیشتر از این صحبت گوش ندادم! خیلی خوشحالم، خیلی! دانلودش کن لطفا.

پ.ن1: برای همه مخصوصا آقا سجاد و آقا جلال و آقا محمد مهدی و آقا محمد رضا!
پ.ن2: جدی گفتم. خیلی جدی!

 


نوشته شده توسط : کفش دار

کفش های دیگران [ نفر کفش گذاشتن]


لیس منهم...

دوشنبه 91 خرداد 22 ساعت 8:2 عصر

او...

«لیس منا من لم یحاسب نفسه کل الیوم»

امام کاظم علیه السلام

بسم الله...


نوشته شده توسط : کفش دار

کفش های دیگران [ نفر کفش گذاشتن]


<   <<   6   7   8      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

چالش ده سال پیش!
کشتی شکستگانیم...
شیرین تر
زیر بار خاطرات 2!
فاجعه
منتظر چی هستی؟
توکلت علی الله...
نفس...
مؤمن باش مرد!
با صفا باشیم
درد های برای درددل نشدن!
زیر دین...
دلا...
رفت و برگشت!
توبه های از سر حیرت
[همه عناوین(137)][عناوین آرشیوشده]