یا لطیف
3.السلام علی الارواح التی حلت بفنائک....
یعنی سلام بر روح کسانی که در تو حل شدند ... ذوب شدند ! یعنی عشق آقا جان! عشق!
پ.ن1: ... دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی...
پ.ن2: زل می زنم به عکس هایش! همین! مدت ها!
التماس دعا
یا علی
نوشته شده توسط : کفش دار
کفش های دیگران [ نفر کفش گذاشتن]
ولایت، غزه، شیعه و سنی، عشقیا لطیف
مال استاد مطهریه :
والله و باالله ما در برابر این قضیه مسئولیم .
به خدا قسم مسئولیت داریم. به خدا قسم ما غافل هستیم.
والله قضیه ای که دل پیغمبر اکرم(ص) را امروز خون کرده است، این قضیه است.
داستانی که دل حسین بن علی را خون کرده است این قضیه است.
اگر می خواهیم به خودمان ارزش بدهیم، اگر می خواهیم به عزاداری حسین بن علی ارزش بدهیم. باید فکر کنیم.
که اگر حسین بن علی امروز بود و خودش می گفت برای من عزاداری کنید ، می گفت چه شعاری بدهید؟
آیا می گفت بخوانید "نوجوان اکبر من" یا می گفت بگوئید: " زینب مضطرم الوداع، الوداع" ، چیزهایی که من (امام حسین(ع) ) در عمرم هرگز به اینجور شعارهای پست و کثیف ذلت آور تن ندادم و یک کلمه از این حرف ها نگفتم!
اگر حسین بن علی بود می گفت اگر می خواهی برای من عزاداری کنی ،برای من سینه و زنجیر بزنی، شعار امروز تو باید مسئله ی فلسطین باشد .
شمر هزار و سیصد سال پیش مرد ، شمر امروز را بشناس.
امروز باید در و دیوار این شهر با شعار فلسطین تکان می خورد!
پ.ن1: اول که می نشینی زل می زنی به صندلی خالی آقا(روحی فدا)! فکر می کنی وقتی بیاید یک دل سیر نگاهش می کنی! وقتی که می آید می فهمی همه مثل تو فکر می کردند ، تو می مانی و نگاهت که به سرهایی خیر شده که دارند یک دل سیر آقا را نگاه می کنند.
پ.ن2: دعا کنید ، شب عاشورا تموم بشه رفته ها ... کی تا سال بعد زندس؟
یا علی
نوشته شده توسط : کفش دار
کفش های دیگران [ نفر کفش گذاشتن]
ولایت، غزه، فلسطین، محرم، شهید مطهری، شمراز چه می ترسیم؟ از مرگ ؟ ما که خیلی وقت است مرده ایم!
یا لطیف
حلقه ی محاصره غزه دارد تنگ تر و تنگ تر می شود ، نه! این راه گلوی ماست که دارد تنگ تر می شود، داریم خفه می شویم، می میریم! کاش حداقل فریاد می زدیم!
از چه می ترسیم ؟ از مرگ ؟مرگ ما فراموشی آرمان هایمان است(1)! مرگ ما نه تیر است نه ترکش! مرگ ما وقتی است که در مقابل هجوم وحشیانه شان ساکت بمانیم ، از چه می ترسیم؟ ما که در خانه های گرم و نرممان پشت کامپیوتر نشسته ایم از چه می ترسیم؟ ما که حال پست زدن و حرف زدن درباره ی غزه را نداریم می خواهیم سنگ به پیکره ی اسرائیل بزنیم؟ بعضی وقت ها شک می کنم که آقا باید به حالمان بخندد یا گریه کند!
این سکوت ها جای حرف دارد، این دق نکردن ها جای حرف دارد، به خدا اگر نمردیم جای حرف دارد، اگر قضیه ی فلسطین را قضیه ی خودمان ندانستیم جای حرف دارد(2) . خیر سرمان ادعای ولایتی بودن هم داریم...
بغض باید کرد، درد باید کشید، خون دل باید خورد که چرا بغض نمی کنیم، درد نمی کشیم، خون دل نمی خوریم...
غزه به ما محتاج نیست ، ما به غزه محتاجیم ، همانطور که انسانیت به ما محتاج نیست ، ما به انسانیت محتاجیم!
کفتر های کاغذی را
چندی ست
در آسمان دنیا پرواز می دهند
وسعی دارند
دنیا باور کند
زخم ایران با پماد زیتون التیام می یابد
و فلسطین مستأصل باید
به آوارگی قنات کند
باید به زور سر نیزه
با صلح آشتی کرد
«سلمان هراتی»
(1) حضرت روح الله : مساله فلسطین در راس مصیبت هاست. صحیفه ج 1 ص 192
حضرت روح الله :ما مدافع مبازرات حق طلبانه فلسطینی ها در مقابل اسرائیل هستیم ... باید در چنین مواقعی طرف مظلوم را گرفت و خصمانه بر دشمن تاخت. صحیفه ج 22 ص 265
حضرت روح الله :تمام گرفتاری ما از این اسرائیل است، اسرائیل هم از آمریکاست. صحیفه ج 1 ص 106
(2) مقام معظم رهبری: امروز همهى دنیاى اسلام باید قضیهى فلسطین را قضیهى خود بداند؛
پ.ن1: آقا امام باقر(ع) غریبن، البته برا ائمه چیز عجیبی نیست! یه مدینه... یه بقیعه...
پ.ن2: یادواره الحمدالله خوب بود... خوب! شیرینیش امروز برام بیشتر شد! شاید تو یه پست مفصل گفتم! شاید!
نوشته شده توسط : کفش دار
کفش های دیگران [ نفر کفش گذاشتن]
ولایت، غزه، فلسطین، خروش وبلاگی، آرمان، امام خمینیلیست کل یادداشت های این وبلاگ