سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دیدار از پشت کپسول آتش نشانی و بخاری برقی!

چهارشنبه 88 آبان 20 ساعت 4:50 عصر

بسم الله

دیشب به دعوت -بخش ادب و هنر واحد فرهنگی بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع)- (صلوات برای اسمش!) رضای امیرخانی آمده بود دانشگاه!‏ کافی بود 6-5 دقیقه دیرتر بروم تا جایی بهتر از پشت کپسول آتش نشانی و بخاری برقی(یا هرچی که اسمش هست! به هر حال دستگاهی بود که بر حسب تجربه مشاهده شده باد گرم هم ازش بیرون میاد) برای گوش دادن حرف های امیرخانی پیدا نکنم! گویا ابتدا قرار بوده جلسه توی سالن مرکزی امام خمینی(ره) (که بزرگتره) برگزار بشه که به درخواست خود آقای امیرخانی به تالار ولایت که محیط هیئتی تر و خودمانی تری داره منتقل شد!
جلسه خوبی بود! حدود 70 دقیقه صحبت های شیرین رضا امیرخانی بعید می دونم کسی رو خسته کرده باشه! گریزی هم به خاطرات آمریکا و افغانستان!
امیرخانی از ادبیات انقلاب گفت! از اینکه نسل آنها چه کار کرده اند و ما باید چه کار کنیم! از اینکه نسل آنها بی پدر و مادر بود و ما حالا کلی تجربه داریم! از اینکه ادبیات ما وقتی جهش پیدا می کند که الگو هامان از خودمان باشند!

از جلسه دیشب که بگذریم ، ذهنم این روزها مشغول مقاله های این سایت است . ژورنالیسم حزب اللهی که قبلتر هم ایمان مطهری منش در خانه کتاب اشا به آن پرداخته بود! نمی دانم چرا  از واژه ژورنالیست حزب اللهی خوشم نمی آید! مثل حزب اللهی مدرنیته! اصلا حزب الله کلمه ای نیست که بشود راحت به هر کلمه ای چسباندش! بگذریم!

بقیه در ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : کفش دار

کفش های دیگران [ نفر کفش گذاشتن]

روزنامه نگاری حزب اللهی، رضا امیرخانی، محمد قوچانی، وحید جلیلی، جنگ نرم، ادبیات انقلاب



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

چالش ده سال پیش!
کشتی شکستگانیم...
شیرین تر
زیر بار خاطرات 2!
فاجعه
منتظر چی هستی؟
توکلت علی الله...
نفس...
مؤمن باش مرد!
با صفا باشیم
درد های برای درددل نشدن!
زیر دین...
دلا...
رفت و برگشت!
توبه های از سر حیرت
[همه عناوین(137)][عناوین آرشیوشده]