سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اجتماع نقیضین محال نیست!!

یکشنبه 89 شهریور 14 ساعت 11:55 عصر

سال گذشته صبح یکی از روز های زمستان اول وقت خودم رو رسوندم حوزه. اما ظاهرا خبری از استاد نبود. استاد عبداللهی که تفاوت سنشون با ما حدود 5 – 6 ساله.بسیار خنده رو و دوست داشتنی.از اونهایی که بیشتر کلاسشون جنبه رفاقت داشت تا استاد وشاگردی.

کلاس 1ساعته ما نصفش گذشته بود و ما هنوز منتظر استاد در حیاط نشسته بودیم که استاد رسید. هنگام سلام و علیک با استاد یکی از رفقا گفت:استاد الان با اومدن شما تو من احساسی شبیه اجتماع نقیضین پدید اومد! از دیدنتون بسیار خوشحال شدم و از اینکه باید بریم سر کلاس بسیار ناراحت!!

دیروز(شنبه) دوتا sms  برام اومد که تو یکیش نوشته بود :

ألا و إن الاجابة تحت قبته و الشفاء فی تربته ... عازم[کربلا] هستم...

و تو دیگری:

"عشق فرمود بیایید ... اطاعت کردیم" عازم کربلاییم حلالمون کنید.

دقیقا احساسی شبیه اجتماع نقیضین برام پیش اومد.از اینکه نعلین خاکی و کفشدار با هم به آرزوشون (زیارت کربلا که آرزوی هر مؤمنیه) رسیدن خیلی خیلی خیلی... خوشحال شدم و از اینکه چرا تا حالا قسمت من نشده پابوسی مولا و زیارت آقام برم خیلی خیلی خیلی... ناراحت.

تو این شبهای آخر ماه رمضان فقط به خدا میگم:

 

...وارزقنی حج بیتک الحرام فی عامنا هذا و فی کل عام و زیارة قبر نبیک و الأئمة علیهم السلام و لا تخلنی یارب من تلک المشاهد الشریفة و المواقف الکریمة...

صلی الله علیک یا ابا عبدالله


نوشته شده توسط : واکسی

کفش های دیگران [ نفر کفش گذاشتن]

اجتماع نقیضین، کربلا، آرزوی هر مؤمن، زیارة قبر نبیک و الأئمة علیهم السلام، لا تخلنی یارب من تلک المشاهد الشریفة



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

چالش ده سال پیش!
کشتی شکستگانیم...
شیرین تر
زیر بار خاطرات 2!
فاجعه
منتظر چی هستی؟
توکلت علی الله...
نفس...
مؤمن باش مرد!
با صفا باشیم
درد های برای درددل نشدن!
زیر دین...
دلا...
رفت و برگشت!
توبه های از سر حیرت
[همه عناوین(137)][عناوین آرشیوشده]