سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به همین راحتی ؟!

سه شنبه 86 اسفند 28 ساعت 2:0 عصر

یا لطیف

از اتوبوس که پیاده میشی و از بچه ها خداحافظی می کنی یهو دلت می گیره ! تموم شد ، به همین راحتی !‏
نه، یه لحظه صبر کن !‏به همین راحتی؟ همین؟
نباید ( جمله دستوریه !) به همین راحتی باشه ، نباید راحت بگذری ازش !
این پست قرار نیست تنها پست جنوبم باشه . نمی خوام به همین راحتی از کنارش رد بشم . این رو زدم که به خودم یادآوری کنم . 

پ . ن1 : به تهران که رسیدیم حس بدی بهم دست داد !‏ یه نگاه به دور و اطراف که بندازی می فهمی چرا ! از کجا به کجا اومدیم .
پ . ن2: با بچه ها سر اینکه چطور چیزایی که تو اردو به دست آوردیم رو منتقل کنیم کلی بحث کردم . حامد آقاجانی می گفت نباید کلیشه بشه . سخته !  نه؟
پ . ن 3: دلم تنگ شده برا بچه های از بلاگ تا پلاک 2 خیلی هم تنگ شده ، به همین زودی ، به همین راحتی !


نوشته شده توسط : کفش دار

کفش های دیگران [ نفر کفش گذاشتن]



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

چالش ده سال پیش!
کشتی شکستگانیم...
شیرین تر
زیر بار خاطرات 2!
فاجعه
منتظر چی هستی؟
توکلت علی الله...
نفس...
مؤمن باش مرد!
با صفا باشیم
درد های برای درددل نشدن!
زیر دین...
دلا...
رفت و برگشت!
توبه های از سر حیرت
[همه عناوین(137)][عناوین آرشیوشده]