یا لطیف!
وه چه افراشته شد در دو جهان پرچم عشق
آدم و جن و ملک مانده به پیچ و خم عشق
عرشیان ناله و فریاد کنان در ره یار
قدسیان بر سر و بر سینه زنان از غم عشق
صبح که دیوان امام رو باز کردم این شعر اومد! چند روزه می خوام پست بزنم در مورد امام خمینی، اما خوب... مائی که نسل چهارمی هستیم به قولی و نه امام رو دیدیم و نه سایه اش بالا سرمون بوده چی بگیم ؟! هرچند کمتر از امام بالا سرمون نبوده، اما حسودیم می شه به همه ی اونایی که بودن...
عاشقان از در و دیوار هجوم آوردند
طرفه سرّی است هویدا ز در محکم عشق
ریزه خواران در میکده شاداب شدند
جلوه گاهی است ز رندان به در خاتم عشق
می گفت: مگه دیدینش که اینطور خاطرش رو می خواین ؟ گفتم: خودم هم نمی دونم!
شهید مطهری تو جاذبه دافعه می گه : بعضی از مردم فقط در زمان خودشان رهبرند و بعضی اندکی بعد از زمان خویش نیز رهبرند و به تدریج رهبریشان به فراموشی می رود. اما علی(ع) و معدودی از بشر همیشه هادی و رهبرند...
غم مخور ای دل دیوانه که راهت ندهند
پیش سالک نبود فرق ز بیش و کم عشق
به حریفان ستم پیشه پیامم برسان
جز من مست نباشد دگری محرم عشق...
ویژه نامه زندگی امام رو نگاه می کنم، امام بعد از والفجر 8 برای رزمنده ها سخنرانی می کنه!گریه امونشون نمی ده! دلم می گیره ... خوش بحالشون...
دلم می گیره به خاطر همه چی! زمان امام رو ندیدیم ، درست... اما بعدش رو که دیدیم! و هنوز حسرت می خورم به اون اشک ها... کاش بعضی از نعمت ها تمام نمی شدن....
پ.ن: بعضی درد ها مشترکند...درد می کنم...
پ.ن2:عشق بعضی وقت ها باید سرخ باشه!
پ.ن3: خیلی ها باید به ما حسودیشون بشه... این قافله مالک اشتر علی دارد...
نوشته شده توسط : کفش دار
لیست کل یادداشت های این وبلاگ