او...
1. این رو گوش بدید.
2. آقا تو صوتی که بالا گذاشتم یه جمله دارن:
در وجود یک چنین آدمى ، دیگر تضاد بین سنت و مدرنیته حرف مفت است ؛ تضاد بین ایمان و علم خندهآور است.
3. هنر شهید چمران جمع بین چیزهایی بود که در ظاهر جمع نمی شن.
4. هنرمند باشیم.
و هنر بعضی وقت ها جمع بین کارهاییه که به ظاهر نمیشه باهم انجامشون داد. مثل درس خوندن و زندگی کردن یا مثل جهاد کردن و زندگی کردن.
5. ایده دادن سخت نیست،ولی راه پیدا کردی چرا! دوباره یه جمله از آقا:
{چمران} دل باصفائى داشت ؛ عرفان نظرى نخوانده بود ؛ شاید در هیچ مسلک توحیدى و سلوک عملى هم پیش کسى آموزش ندیده بود ، اما دل، دل خداجو بود ؛ دل باصفا ، خداجو ، اهل مناجات، اهل معنا.”
6. با صفا باشیم! همین...
پ.ن1: این جمله برای شهید چمرانه :
و من قدر خود را بزرگتر از آن می دانم که محبت خویش را از کسی دریغ کنم. حتی اگر آن کس محبت مرا درک نکند و به خیال خود سواستفاده نماید. من بزرگتر از آنم که به خاطر پاداش محبت کنم، یا در ازاء عشق تمنایی داشته باشم. من در عشق خود می سوزم و لذت می برم. این لذت بزرگترین پاداشی است که ممکن است در جواب عشق من به حساب آید …
حیفم اومد این جمله رو ننویسم. برای اهالی کار تربیتی از جمله هاییه که باید مورد تأمل جدی قرار بگیره، اصلا اهل رفاقت باید این جمله رو شیرفهم کنن!
پ.ن2: آخ که چقدر حرف دارم برا این جمله...
نوشته شده توسط : کفش دار
لیست کل یادداشت های این وبلاگ