یا لطیف
امروز به طور اتفاقی دفترچه ای رو پیدا کردم که برنامه ریزی های روزانه ام رو یه زمان توش می نوشتم. دفترچه مربوط میشه به سه ماهه ی اول سال 86 ، با خوندنش خیلی از خاطرات اون موقع دوباره به یادم اومد، بدم نیومد برنامه ی چند روزش رو اینجا بنویسم!
15/1/86
صحبت با عمید
کتاب نکته های ناب
مطالعه کتاب ادبیات
آماده کردن فیلم های پایگاه مدرسه
مسجد
کلاس ریاضی 2
کار کردن روی EJ*
پرینت برگه های نکته برداری
انتخاب موضوع تحقیق آمار
16/1/86
ورزش
مدرسه
خرید روزنامه
کتاب نکته های ناب
آماده کردن سی دی های مدرسه
صحبت با عمید
مسجد
زنگ زدن به نیازی
کلاس ریاضی 1
زیارت عاشورا
برگه ها نکته برداری
18/1/86
ورزش
مدرسه
مطالعه ی ریاضی
مسجد
کلاس ریاضی
تحقیق زبان فارسی
کتاب(مطالعه)
30/1/86
ورزش
مدرسه
زنگ زدن به کانون زبان
کپی و پرینت برگه نکته برداری
1/2/86
ورزش
مدرسه
زنگ زدن به آقا جمال (برای فیلم)
نوشتن ریاضی
خواندن فیزیک (فصل آخر)
مسجد
تحقیق زبان فارسی(خیام)
برگه های مسجد
5 تا پرینت از برگه های نکته برداری
3/2/86
درست کردن مکعب های هندسه
مقاله نویسی(امر به معروف)
وبلاگ
خواندن ریاضی
مسجد
کلاس ریاضی
4/2/86
وبلاگ
پرینت برگه نکته ها
پرینت مسجد
نقد فیلم 300
14/2/86
امتحان علمی شاهد
مرور عربی
ریاضی
کامپیوتر
نوشتن مقاله
امتحان مسجد
آمار
جغرافی
15/2/86
مدرسه
کامپیوتر
زبان فارسی (16 به بعد به غیر 20 و 21)
ریاضی
فیزیک
کامپیوتر
مسجد
زبان کانون
مطالعه
*:(؟! الآن خودم هم نمی دونم چیه!)
آدمی زادطومار طولانی انتظار است،
ای پرنده! ولی تو
خال یک نقطه در صفحه ی ارتجال حیاتی
پ.ن: ای دل بشارت میدهم خوش روزگاری می رسد / یا درد غم طی می شود، یا شهریاری می رسد
پ.ن2: شهریاری می رسد
پ.ن3: شهریاری می رسد
پ.ن4: مجنون خنده های توام ... بیشتر بخند
پ.ن5: توئیتر و فرندفید هم بدک نیست! اونجا مسدودیم!
التماس دعا
یا علی
نوشته شده توسط : کفش دار
یا لطیف!
بعضی چیزها مثل قرص مُسکن می مونه!
مثل این اس ام اس که چند روز پیش برام اومد! درست وقتی که ...
یاد خدا را فراموش نکنید، مرتب بسم الله بگویید، با یاد خدا ، ذکر خدا و برای رضای خدا خیلی از مطالب حل می شود. (شهید ابراهیم همت)
پ.ن : پی نوشت هم نداره!
همین!
دعا کنید
یا علی
نوشته شده توسط : کفش دار
یا لطیف
دیروز خبر فوت خانم طاهره صفارزاده رو شنیدم!
امروز که داشتم کتاب ادبیات فارسی 2 رو می خوندم وقتی به شعر طاهره صفار زاده و تاریخ تولدش که تک و تنها میون کلمه ها خود نمایی می کرد بی اختیار یاد سال قبل و روزهایی که قیصر فوت کرده بود افتادم! سال قبل تازه محصور شعر های قیصر شده بودم که خبر فوتش رو شنیدم.
یادمه توی نشریه ی دانش آموزی که اون موقع منتشرش می کردیم (توی صفحه ی ماقبل آخر) این رو نوشتم:
قیصر امین پور هم در گذشت؛ ناگهان و در 48 سالگی . هر چه بگوئیم از قیصر کم گفته ایم. شعر کوتاهی از خود استاد شاید بهتر سخن بگوید .
ما که این همه برای عشق
آه و ناله ی دروغ می کنیم
راستی چرا
در رثای بی شمار عاشقان
- که بی دریغ -
خون خویش را نثار می کنند
از نثار یک دریغ هم دریغ می کنیم
پارسال توی قسمت تاریخ ادبیات قیصر و بعد از تاریخ تولدی که میون کلمه ها خودنمایی می کرد یه سری عدد دیگه هم اضافه کردم : 1386-
امروز هم بعد از تاریخ تولد طاهره صفار زاده این اعداد رو نوشتم : 1387- ... درست بالای این شعر:
انتظار
همیشه منتظرت هستم
بی آنکه در رکود نشستن باشم
همیشه منتظرت هستم
چونان که من
همیشه در راهم
همیشه در حرکت هستم
همیشه در مقابله
تو مثل ماه
ستاره
خورشید....
پ.ن ها:
+: تازگی ها حس می کنم لذت بعضی نوشته به موندن توی صفحات کاغذ پاره ها و لای دفتر های مدرسه است!
++: چیزی که بچه های کنکور رو اذیت می کنه این تفکره که این یه سال رو دارن برای یه اوستای نامعلوم کار می کنن! آخر سال هم معلوم نیست چقدر کف دستشون بزاره! حالا هرچی بگی اون اوستا رو اگه خدا فرض کنی ندادنش هم حکمته تو کتشون نمی ره!
+++:دعامون کنید!
یا علی
نوشته شده توسط : کفش دار
لیست کل یادداشت های این وبلاگ