آه دلم را چه شد،دوش چه گفت است كسي بادلم ؟!
سلام، جناب جاكفشي يا شايد كفش دار يا كف فاش!؟
چه بدانيم كه عاقبت چيست؟
و آينده كجاست؟
اما مي توانيم آينده را حداقل سعي كنيم خوب بسازيم.
مطهري نماد عقلانيت اسلام، مطهري نماد جمع عقل دل، مطهري نماد مطهر...!
تازه كجاش رو ديدي گاه آدمي چنان از خط اعتدال فاصله مي گيرد،
گاه آدمي چنان خطا مي كند كه نماد آيه 38 سوره عنكبوت ميشود كه مي فرمايد:
و عاد و ثمود را هلاك كرديم، و اين مسكن هايشان براي تان آشكار است. شيطان كارهاشان را در نظرشان بياراست و آنان را از راه بازداشت. و حال آن كه مردمي صاحب بصيرت بودند.
گاه آدمي در جايگاهي به علت ناداني و جهالت قرار مي گيرد كه فكر مي كند دارد ثواب مي كند در حالي كه عين خطاست!
به راستي كه آن عزيزي كه گفت كفش ها را بايد كند، جور ديگر بايد رفت. علامه بزرگ وار شهيد مطهر، مرتضي مطهري در كتاب مسئله شناخت مي فرمايند:(اول خواستم بخشي رو بيلرم اما حالا كه شما علاقه مندي همش رو آوردم )
تعصب،سد راه شناخت
دستگاه انديشة انسان طوري آفريده شده است که اگر روح انسان از نظر عاطفي،رنگ به خصوصي داشته باشد نميتواند حقايق را آنچنان که هست ببيند،بلکه مطابق آن رنگ ميبيند.چه زيبا ميفرمايدعلي (ع):«من عشق شيئا اعشي بصره و امرض قلبه».يکي از آن چيزهايي که به روح انسان رنگ ميدهد و وقتي رنگ داد انسان درستنميتواند ببيند عشق و علاقه است. آدمي به هر چيزي که عشق بورزد نسبت به آن تعصب پيدا ميکند. اگر عشق و تعصب پيدا شد انسان نميتواند شئ را آنچنان که هست ببيند.
نقطة مقابل،بغض،دشمني،کينه و نفرت است. اگر انسان نسبت به چيزي کينه و نفرت داشته باشد همان کينه و نفرت ، رنگي براي روح انسان ميشود و انسان نميتواند شئ را آنچنانکه هست ببيند.عاشق ، محبوب زشت خودش را زيبا ميبيند. چنانکه در داستان معروف مجنون عامري،ميگويد:
اگر در کاسة چشمم نشيني***به جز از خوبي ليلي نبيني
هردو مانع هستند.عشق، معشوق را زيبا ميکند،يعني به چشم عاشق،زيبا جلوه ميدهد به طوري که اوحتي زشت رازيبا ميبيند. کينهونفرت هم همينطور است،زيبا را نازيبا جلوه ميدهد؛و اين از مسائلي است که قرآن کريم زياد روي آن تکيه کرده است.جزءاصول معارف قرآن راجع به شناخت،مسألة کوشش کردن براي بيطرف ماندن و خوب قضاوت کردن است:«افمن زين له سوء عمله فراه حسنا» که در مورد کسي است که عمل بدش در نظر خودش خوب جلوه ميکند.در آية ديگري ميفرمايد: . بگو آيا من به شما خبر دهم که بدترين و زيانکارترين مردم چه کساني هستند؟آنهائي که تمام مساعيشان در زندگي دنيا است و فکر ميکنند کار خوب ميکنند درحالي که تمام تلاشهاشان بيهوده و بينتيجه است.«يحسبون انهم يحسنون صنعا»:خودشان خيال ميکنند که دارند خوب عمل ميکنند در صورتي که در واقع بدعمل ميکنند. در اين زمينه قرآن مجيد آيههاي زيادي دارد.
داستاني دارم از هم مباحثه بسيار بسيار گرامي و عزيزم آيتالله منتظري – خداوند متعال او را نجات بدهد[در آن زمان در زندان بودند](آمين حضار) – که حدود دوازده سال با ايشان هم مباحثه بودم. در ايام طلبگي،گاهي به اصفهان و از اصفهان به نجفآباد ميرفتيم. هردو مان طلبه بوديم و نزديک بود که سطوح رابه اتمام برسانيم. مردي بود که در دانشکدة حقوق درس خوانده بود و آدم عجيبوغريبي بود،خودش هم ميگفت من دين و مذهب حسابي ندارم. يک وقت اين شخص به هم مباحثة عزيز ما گفتهبود :فلاني! پيغمبر خيلي کلمات بزرگي دارد! من اخيراً دارم مطالعه ميکنم، حيرت کردهام، عجيب سخنان پيامبر بزرگ است. ايشان به او گفته بود البته که بزرگ است؛و اين شخص گفته بود: ولي شما حق نداري که اين را بگوئي. چرا حق ندارم؟ براي اينکه تو قبلاً به پيغمبر علاقه داشتهاي ،ولي من که به پيغمبر علاقه ندارم و بيطرف هستم،از تو بهتر ميفهمم.
من به اصل مطلب کاري ندارم ولي اين حرف،حرف درستي است. اگر انسان تعصب نداشته باشد-بهتر ميتواند قضاوت کند-. تعصب ،يکطرفه نيست، تعصب مثبت و منفي هر دو تعصب است. بعضي خيال ميکنند -فقط- تعصب ديني -بد- است، نميدانند که تعصب لاديني از تعصب ديني بدتر است. ما متعصبهائي در لامذهبي داريم که هيچ متعصب مذهبي به پاي اينها نميرسد. من واقعاً حيرت ميکنم وقتي که ميشنوم بعضي از جوانان مسير انحرافي را پيمودهاند و زماني که به آنها پيغام ميدهم که آقايان بيائيد با يکديگر بنشينيم صحبت کنيم،شايد شما چيزي فهميدهايد که ما نميدانيم ، بيائيد ما راراهنمائي کنيد،