• وبلاگ : جاكفشي
  • يادداشت : ببين تفاوت ره از كجاست تا به كجا!
  • نظرات : 15 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    بايد ديد چه مشكلي واسش پيش اومده...هر چي بوده كه تاثير اطرافينشه...بچه ي شهيد بودن چيزي رو درست نميكنه.چه بسا اون از اينكه پدرش در كنار نيست رنج زيادي برده وچون درك نكرده بوده اين شكلي شده.اعتقاد سطحي ساختن همينه...احتمالا اونم تو يه سن بحراني بوده و ...

    اما ميشه اعتقادشو عمقي كرد!نه؟!

    منظورتون ازين پ ن آخري چي بود؟!!! اين تعلق نيست...! يعني چي؟!

    ضمنا آقا مهديار، انقدر راحت در مورد آدما قضاوت نكن...كه لياقت نداره! ما نميدونيم مشكلش چي بوده!

    پاسخ

    اوهوم! مي دونيد! من شخصا اعتقاد دارم فرزندان شهدا خيلي کمبود دارن! اما... اين رو شنيده بودم که داره با کساي ناجور مي گرده! اونقدر باهاش دوست نبودم که به خودم اجازه بدم جلوش رو بگيرم! اما حداقل به چند نفر سپرده بودم! اما... بعضي وقت ها انگار طرف خودش نمي خواد! شايدم مشکل از جاذبه نداشتن اينوري ها باشه! هنوز به نظر من کار از کار نگذشته! همون جواب سردش خيلي جاي اميد باقي مي زاره! در مورد پ.ن آخري، يعني اينکه بعد از مرگ طرف هم به فکر خودمونيم! يعني طوري مي گيم که انگار به ما ضرري رسيده (هرچند امکان داره رسيده باشه ) مي شه ازش برداشت هاي مختلفي کرد، اين رفيقم از اين جهت بهش نگاه کرده بود! به نظرم جالب بود!