سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مائیم و یه آقا...

یکشنبه 87 اردیبهشت 15 ساعت 3:47 عصر

یا لطیف...

مقام معظم رهبری... 

مائیم و یه آقا که وقتی نگاهش می کنیم آروم می شیم! رها می شیم! فارغ می شیم از هرچی درد و رنجه! فارغ می شیم از بودن، از نبودن! اصلا بود و نبود مطرح نیست! جون بخواد می دیم براش !هر چی داریم رو می دیم براش ! جان چه باشد که نثار قدم دوست کنیم...چون متاعی است که هر بی سر و پائی دارد ...
مائیم و یه آقا که وقتی لبخند می زنه مست می شیم، وقتی اشک می ریزه اشک می ریزیم، وقتی صحبت می کنه سیراب می شیم...
مائیم یه آقا، با یه چهره ی آسمونی! به خدا دل می بره! عاشق شده باشی می فهمی... عاشق...می فهمی؟ ع ا ش ق...
مائیم ویه آقا ، اسممون رو هرچی می خواید بزارید،هرچی می خواین بهمون بگین... فقط بزارید ما باشیم و آقامون...

پ.ن: خاک پای کفشاشیم به مولا...
پ.ن2: دلم گرفته بود از بعضی چیزهایی که می دیدم و می شنیدم!
پ.ن3: چند وقتیه دلم لک زده برا شیراز! تابحال نرفتم شیراز، اما این حس از وقت تشییع جنازه شهدای گمنام تو شیراز شروع شد  و حالا هم که میزبان آقان بیشتر شده! نمی دونم! شاید هم حسادت باشه به شیرازی ها(البته با عرض معذرت)، مائیم دیگه! فکر کنم کفش هام رفته شیراز!


نوشته شده توسط : کفش دار

کفش های دیگران [ نفر کفش گذاشتن]



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

چالش ده سال پیش!
کشتی شکستگانیم...
شیرین تر
زیر بار خاطرات 2!
فاجعه
منتظر چی هستی؟
توکلت علی الله...
نفس...
مؤمن باش مرد!
با صفا باشیم
درد های برای درددل نشدن!
زیر دین...
دلا...
رفت و برگشت!
توبه های از سر حیرت
[همه عناوین(137)][عناوین آرشیوشده]