اين چه ادبياتيه! لجن! احمق! ساده لوح! چرت پرت! فريب خورده! فهم و درک ندارند! قهقرا!
ببخشيد شما کجا نشسته ايد که اين چنين معيار در دست گرفته ايد! شما از کدام جايگاه سخن مي گوييد! کمي ادب داشته باشيد! مگر هر که منکر اعتقادات شما بود لجن احمق فريب خورده ايست که به سمت قهقرا رفته! امام (س) با تمام عظمتش يک بار چنين ادعايي نکرد. وقتي به او گفتند فلاني شما را قبول ندارد گفت مگر من کي هستم مگر من معيار حق و باطلم مگر! مگر! علي(ع) مولاي متقيان در باب خوارج با چنين ادبياتي سخن نگفت! حتي پس از جنگ گفت اين من بودم که چنين کردم و بعد از من کسي حق ندارد چنين کند. امام صادق(ع) با منکرين خدا -دهريون- چنان ادب نگاه مي داشت که اگر امام(ع) در نفي اعتقادات آنان لب به سخن نمي گشود آنان فکر مي کردند امام(ع) با آنان است. نخوت تا کجا! در حديث داريم با آدم مغرور تواضع نداريم! خودتان را فريب ندهيد! من هم مي دانم! 40 تا سوال مطرح کردم. جواب چند تاشان را مي دانيد؟ درمورد نظريه هايي که در اطراف اين سوال ها مطرح شده چقدر اطلاع داريد؟ اصلا برخي از اين سوال ها تابه حال به گوشتان رسيده؟ برادر من! از اين که خودتان را رسيده به حق وانمود کنيد بترسيد! هر چيزي هم حد دارد! من نديدم آيت الله جوادي با آن همه معلومات در مورد چنين مسائلي به اين آسودگي نظر بدهد. خودتان را بسنجيد! خودمان را بسنجيم! با اسوه هاي علم تقوا! با رفتار آنان! نه اصلا با بزرگان همين ايران 70 ميليوني! فرموده ايد: " توي اين هيچ شکي نيست " شما بفرماييد در چه مسئله اي -بدون خود فريبي- يقين داريد؟ احتمالا يقين براي شما يک چيزي مثل فحش و فحاشي است! چرا علاقه داريد خودتان را بفريبيد! اين طور هم فکر نکنيد بنده در مورد مير حسين نگاهي رو که امثال شما به نماد هاي سياسي تون داريد ندارم! نه! در مطالب قبلي که بين ما رد و بدل شد گفتم ما اگر متوجه جايگاهمون باشيم بايد ناظر باشيم. کنش گر که نمي شيم واکنش گر هم که حکايت خودش رو داره! اين محصول نگاه به نظرم حق جويانه است. چون کنش گر بايد به يقينياتي رسيده باشه و براي پرسش ها پاسخ هاي متناسب داشته باشه که امثال ما ها اصلا برخي سوالات رو نمي دونن تا...! واکنش هم اصولا از شان يک انسان آزاده به دوره. واکنش گر کسي يه که " ...من خردل من عصبيه..." الله اکبر! قبلا هم بهتون گفته بودم اما نگرفتيد! الان صريحا مي گويم! خطا از اين جا شروع شد" عجيب و غريبه" اين کلمات تو کجاي وب لاگ شماست! در قسمتي که خودتون رو معرفي مي کنيد. اين دوست داشتن محصول اون نخوته! از اول هم اين کلمات حذف نشده و دائما تکرار ميشه! حالا خيلي نمي رم توش خودتون برين چهل حديث امام(س) رو بخونيد و تلاش کنيد تمام بدي هاش رو به خودتون نسبت بدين و خودتون رو عاري و بري از خوبي هاش ببينيد. البته ما آدم هاي معمولي خيلي با هم تفاوت نداريم ها! برام جالبه امام... نمي خواد مصداق بيان کنم! خودتون بريد مطالعه بفر ماييد. اين رو هم بگم که محصول" عجيب و غريبه" امروز اين جمله است " کاش کاري نکنيم لجن بشوند توي دست هاي ما!" و يا اين جمله " توي اين هيچ شکي نيست، و جنبش احمقانه شون فقط مايه خنده ماست! بحثي بر سر اين نيست " يک بار ديگه مي گم "من و شما مگر که هستيم" اين جمله امام(س) ه! هر وقت اين نوع اعتقادات در درونم در حال نطفه بستن است و يا گاه مي خواهد ظاهر شود اين سخن امام به يادم مي آيد " من و شما مگر که هستيم"
هي! لجن! دست هاي ما! " من و شما مگر که هستيم"
جنبش احمقانه! خنده ماست! " من و شما مگر که هستيم"
احمقانه! "من و شما مگر که هستيم"
من هم از همين اعتقادات شما دارم! اما تا الان ترسيدم اون ها رو به زبون بيارم واقعا اين کار هم جرئت مي خواد.
.....