حکايت دوم هم که حکايت اين روز هاست...
مي گن ملا يه روزي ميره نون بخره مي بينه صف شلوغه فکري مي کنه که چه کار کنه! خب! مي ره شايعه مي کنه کوچه بالايي آش مي دن! ملت هم صف رو ول مي کنن مي رن سراغ آش! يه چن نفري مي ممونن و ملا ميره مي ايسته پشت اونا يه کي دو تا مونده به نوبتش فکري ميشه! مي بينه هي دارن ميرن سمت کوچه بالايي! به خودش مگه: نکنه آش مي دن. صف رو ول مي کنه راهي ميشه!
خيلي جالبه! ذهن خلاق و ضمير ...! عنوان مقاله اي بود که چند ماه پيش مي خوندم! قبل 13 آبان نهاد هاي رسمي معترضين رو با بيانيه هاي رسمي تهديد مي کنن! بعد هم از صبح حافظان جان و مال و ناموس مردم به صورت بسيار شديدي براي انجام وظيفه مستقر مي شن! با قرار دادن اتوبوس ها در خيابان ها امکان حرکت هاي دسته جمعي در مناطقي که امکان تجمع هست مي گيرن. هسته هاي اوليه معترضين به شدت سرکوب ميشه! وسايل نقليه عمومي رو مختل مي کنن. با چند صد تا اتوبوس امت هميشه در صحنه رو از مدارس و ... جمع مي کنن- دانش آموز ها هم که بي رغبت به فرار کردن از مدرسه!- بعد توي يه روز کاري چند نفر مث بنده هم که با هزينه شخصي و چند کيلو متر پياده روي تا خودشون رو به جايي برسونن از ترس آنچه در مسير ديدن خف کردن... يه چهار نفر هم که زدن به سيم آخر و تو اين فضا جرئت بلند کردن صدا رو پيدا کردن دائما جان و مال و ناموسشون مورد عنايت قرار مي گيره! جالب اين جاست با چشم هامون هم اين ها رو مي بينيم! بعد با کمال خون سردي مي گيم بي چاره ها چقدر کم اند! جالبه رفتن بحث کنن! آدمي چقدر مي تواند روشن فکر باشه! بعد مدعي هستيم عمل کرد اين ها ربطي به نظام نداره! ببخشيد اين ايمان و تقوا و اخلاق که مي گين چيه؟ فاسد و فساد چيه؟ البته شاگردان آقاي مصباح تئوري هاي بهتري نسبت به شما دارن. حرف هاي شما کاملا کاري کاري کاتوريه. تئوري شاگردان آقاي مصباح به نظر من متناسب تره. معتقدند حاکميت حق داره منحرفين رو تاديب کنه! حق داره براي حفظ نظام بکشه! حفظ نظام از اوجب واجباته! حالا ما نمي دنيم اگر حفظ نظام داير بر امر باطلي بشه در اين صورت مي توان ابطال حق کرد و احياي باطل براي حفظ نظام؟