نظرات ياداشت فرق غاف با قين!‏

+ رضا اسدي

ولي يك

اشكالي رو از من به خودت قبول كن

شما نوشتي كه هنوز وظيفه مون رو نمي دونيم

نمي دونيم تكليف چيه؟

به نظرم بزرگترين مشكل وبلاگ نويس هاي ارزشي مثل شما

اين هست كه به وبلاگ نويسي به مثابه يك وظيفه و تكليف

زوركي نگاه مي كنيد...خب معلومه خيلي ها هم شونه

خالي مي كنن...خيلي ها هم لج مي كنند و نظرات مخالف

رو مثل اين وبلاگ بطور كلي حذف مي كنن و دور هم خوشن

http://nefagh.blogfa.com

شما امكانات عالي داريد...اين قابل اثباته...لطفا برو به اين 2 وبلاگ

http://sarband.ir

http://ntefazeh.blogfa.com

تازه با هم هماهنگ هستيد و برخلافه همه كانون وبلاگ نويسي داريد

http://rasane.ir

http://pw-arzeshi.ir

http://muslimbloggers.ir

در ضمن قالب هاي سايت پيامبر اميد و ... رو كه نگو...

منتها چون كيلويي و هيئتي عمل مي كنيد اين شكلي هستيد

مشكل اجتماعي-رفتاري اين دسته وبلاگ ها همين مشكلي

هست كه يادت رفت

اين كه شما علاوه بر اينكه يك قشر هستيد،بقيه رو هم قشر

حساب مي كنيد...در صورتي كه اين شما هستيد كه يك شكل

قشري به خودتون گرفتيد و از اساس فرهنگ و رفتار و تيپ و ژن

و همه ي اينهاتون رو دوست داريد با بقيه متفاوت نشون بديد

حتي اگر اين جوون هاي فشن سبز مثل شما تيپ بزنن...شما

تيپ تون رو تغيير ميديد...مثل زماني كه تو جردن چفيه مد شد

همه ي بسيجي ها سال 86 چفيه رو تو سفر جنوب هم گويا

بي خيال شده بودند

در مورد اين مسئله ي قشر و فاصله ي فرهنگي يك مقاله

مفصل يك ماه قبل نوشتم كه بايد يه جوون تازه به عرصه آمده

مثل شما با اين روش فكري صد در صد ببينه

http://communist-velayat.blogfa.com/post-12.aspx

ولي به هر حال...مو شكافي اين مسئله برام زمان زياد ميبره

همين حد به نظرم زياد هم باشه...

به هر حال

ياعلي

پاسخ

ببين!‏بازم ميگم، اين يه پست بود مربوط به من و امثال من و ديدگاهامون! اگه ما به وبلاگنويسي به عنوان يه وظيفه نگاه كنيم به نظر من حسن هم محسوب ميشه !‏منتهي براي ما!‏شما ديدگاهتون فرق داره خب!‏ مگه من جز مخالفاي شما نيستم؟ (كلا با شعار زنده باد مخالف من حال نمي كنم! چون عملكرد و... بگذريم!) ببين بي خود داري شلوغش مي كني! اينا همش يه صحبت برا همفكر هاي خودم بود نه كس ديگه! چون تو گود نيستي دركش برات سخته! اين مشكل مائه كه دوست داريم متحد باشيم؟ من گفتم ادبيات خاص خودمون رو در كنار سليقه هاي مختلفمون داشته باشيم! بعد شما برا من لينك رديف مي كني؟ خب من همه اينها رو بهتر از شما ميشناسم! اكثرشون رو توي دنياي حقيقي هم رابطه داريم! رفيقيم! بازم مي گم! شما يه سري اطلاعات پراكنده رو كنار هم قرار داري و اسمش رو احاطه به موضوع گذاشتي! در صورتي كه چيزي كه گفتي با چيزي كه من گفتم خيلي فرق داره! آخ!‏ باز هم تهمت! ببين، نمي خوام مصداق بيارم ولي خب مهديار رو ميشناسي كه!‏ از بهترين رفيقامه!‏ولي هيچ كدوم از خصوصيات ظاهري يه همفكر من رو نداره! پس چرا باهاش رفاقت مي كنم و امثال من مي كنن؟ شما هنوز فكر مي كنيم من بسيجي وقتي اسم بسيجي رو به كسي اعطا مي كنم كه ريش چند صفحه اي داشته باشه و يخه! آخوندي ببنده و نعلين بپوشه؟ اوصيكم به ديد وسيع برادر :دي !