• وبلاگ : جاكفشي
  • يادداشت : ملاقات از پشت شيشه ي مانيتور!
  • نظرات : 2 خصوصي ، 14 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    مسعود جان خوشحالم كه اينقده خوشحال شدي

    خيلي خوشحال شدياااااااا

    بابا جون هي هي يكي بياد اين داداش مارو بازي بده خيلي خوشحال مي شه...ببينيد اينجوري يعني

    .

    .

    ممنون كه ما هم بوديم البته من قبلا از پشت يه شيشه ي ديگه باهات دوست شده بودم....

    توي بيمارستان از پشت يه شيشه كه كلي بچه ي گِرگه روو.. اونجا خوابيده بودن...تو هم بودي... همون روزي كه شدي داداشم...يادته؟

    پاسخ

    ما كلا خوشحاليم! البته تا قبل نزول كارنامه ها! بعدش ديگه اينقدر خوشحال نيستيم!‏ من اون موقع چشمام باز نشده بود هنوز! :دي