• وبلاگ : جاكفشي
  • يادداشت : ملاقات از پشت شيشه ي مانيتور!
  • نظرات : 2 خصوصي ، 14 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + fairy 

    وقتي تعداد دوستاي آدم زياد بشه يه جورايي كار سخت ميشه...البته ما آدما از اينكه با آدماي زيادي باشيم احساس خوبي داريم...اما بحث مفصله...معاشرت جدا!!ولي تو دوستي مسئوليت مطرح!!به نظر من آدم خيلي توانا باشه بتونه با 3 نفر دوستي كنه!!آدم مگه مي تونه سايبون چند تا گل باشه؟!!واسه همه حرفام استدلال دارما!....آنتوان دوسنت اگزوپري با قلم ساده اش عميق دوستي را تصوير نموده در كتاب شازده كوچولو:.جز با دل هيچي را چنان که بايد نمي‌شود ديد. نهاد و گوهر را چشمِ سَر نمي‌بيند.
    شهريار کوچولو براي آن که يادش بماند تکرار کرد: -نهاد و گوهر را چشمِ سَر نمي‌بيند.
    -ارزش گل تو به قدرِ عمري است که به پاش صرف کرده‌اي.
    شهريار کوچولو براي آن که يادش بماند تکرار کرد: -به قدر عمري است که به پاش صرف کرده‌ام.
    روباه گفت: -انسان‌ها اين حقيقت را فراموش کرده‌اند اما تو نبايد فراموشش کني. تو تا زنده‌اي نسبت به چيزي که اهلي کرده‌اي مسئولي. تو مسئول گُلِتي... http://behdad.org/books/shamlou/thelittleprince/text/thelittleprince.html#sec21

    پاسخ

    بحث دوست صميمي با دوست فرق داره!‏ آدم مي تونه دوست هاي زيادي داشته باشه اما با يكي دوتاشون صميمي باشه!‏ اون تيكه ي شازده كوچولو جالب بود! ممنون!