• وبلاگ : جاكفشي
  • يادداشت : من كجا و فرزند شهيد كجا ...
  • نظرات : 17 خصوصي ، 24 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    اين بچه ديونه ام كرد با اين نوشته اش

    به خدا راست ميگه

    يادم مياد بچه كه بوديم

    يه روز كه با يكي از دخترهاي فاميل كه پدرش شهيد شده بود بازي ميكرديم

    حين بازي تصميم گرفتيم بريم از باباهامون پول بگيريم براي خريد بادكنك

    هركدوممون به يه سمت دويديم

    اما طاهره فقط يه گوشه ايستاده بود

    ياد اون صحنه كه مي افتم ديونه ام ميكنه

    جامعه ما براي اين بچه ها هيچ كاري نكرده هيچ كاري

    پاسخ

    واقعا در برابر كمبودهايي كه دارن هيچي نكرديم... هيچي ... شرمندشونيم...