سفارش تبلیغ
صبا ویژن

... و انا له لحافظون

دوشنبه 89 شهریور 22 ساعت 4:4 عصر
سر صبحی مادرم اصرار می کرد "برو راهپیمایی ِ هتک حرمت قرآن"
نه از سر بی حوصلگی ، اما نرفتم.
اخبار که پخش می کرد راهپیمایی را، باز غرولند مادرم شروع شد که "چرا نرفتی؟"
- می دونی وقتی ابرهه خواست به کعبه حمله کنه عبدالمطلب چی کار کرد ؟! پاشد لوازمش رو جمع کرد و از کعبه رفت بیرون. بهش گفتند تو کلید دار کعبه ای ، باید مراقبش باشی.نباید ولش کنی ، پاشو چند نفر رو بردار بجنگ و... می دونی عبدالمطلب بهشون چی گفت؟! گفت خونه خودشه، خودش هواشو داشته باشه... اینم قرآن خودشه ، انا نحن نزلناه لذکر و انا له لحافظون.
============================
هر کدوم از ما وظیفه ای داریم، باید طبق ِ سنت مسلمانیمون از قرآن دفاع کنیم، باید بشیم لشکر ابابیل خدا برای شکست ِ ابرهه.بالاخره دعوتی است از سویِ خدا، برای ثبت نام توی ِ سپاهش. خوشا به حال کسی که لبیک بگه.
اما نباید خودمون رو نگران کنیم، قرآن خودشه ، خودش هواشو داره ، حتا اگه ما نباشیم ...

نوشته شده توسط : محمد

کفش های دیگران [ نفر کفش گذاشتن]



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

چالش ده سال پیش!
کشتی شکستگانیم...
شیرین تر
زیر بار خاطرات 2!
فاجعه
منتظر چی هستی؟
توکلت علی الله...
نفس...
مؤمن باش مرد!
با صفا باشیم
درد های برای درددل نشدن!
زیر دین...
دلا...
رفت و برگشت!
توبه های از سر حیرت
[همه عناوین(137)][عناوین آرشیوشده]