• وبلاگ : جاكفشي
  • يادداشت : احمدي نژاديم (البته داخل پراتنز)
  • نظرات : 4 خصوصي ، 7 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    آنچه نوشته شده کاملا درسته "از نظر نگارش" لطفا به هم اش نزنيد، و همين جوري بخونيد!

    مسعود! عالي بود! نمي دوني مي خوندم چه لذتي ميبردم از دو جهت 1- واقعا توانايي نويسندگيت روز به روز بيش تر ميشه 2- از اين که لطف کردي به من هم توجه کردي. واقعا خوشحالم. البته نمي دوني چقدر! خيلي زياد.

    "چه به چه"، "ي" ، "چي"

    چي؟ ي: ي بودن

    چند وقت پيش مقاله اي مي خوندم در مورد کلمه سازي براي يک گفتمان. مقاله جالبي بود. اما فرق چي و ي چيه؟ يه مقاله اي هم خوندم در مورد اين که ما را "چه به چه"!؟ "من خيلي نمي خوام از روايت سيال ذهن براي بيان استفاده کنم؟ من که سيالم!" --چه به چه، ي، چي!--

    خلاصه بگم: وقتي بنده مي گوييم "چي" ام! خب "چي" ام نه "ي" چون "ي" نيست. چيه! وقتي هنوز براي "ي" گفتماني ساخته نشده چگونه "ي"؟ زور نمي زنيم که! منطقي! قالب هاي گفتماني و معيار ها و مشخصه هاش مهمه! قالب گفتماني، کمله سازي، تعريف، بسط، و ... "چي" يعني "چي" نه "ي". "چي" يعني زيل يک گفتمان که براي توست و تو به آن معتقدي! حداقل فعلا! بهترين راه ممکني که من فکر مي کنم من را به آن گفتمان نزديک تر مي کند. من! من نسبي يه! نه؟ يعني من نسبت به حقيقت واحد نا محدود و... نسبي يه. نسبي! تو از دريچه اين چشم ها بيرون را مي بيني. بيرون؛ از پشت اين پنجره فعلا قابل ديدنه. مگر تو تو نباشي يا ديگري هستي و ديگري يک توي ديگر ويا کلا نباشي و نبودن يعني نيست نيست هم که نيست. نمي دونم اما چند سال پيش! هان! اول دبيرستان! آره اول! عدم چيه و کجاست؟! رفتم قم! حاجي عدم و اينا...؟ عدم عدمه! چي؟ " نيست هم که نيست ".

    من! همون من نسبي! البته اين نسبي با اون نسبي ها فرق داره ها! اين من نسبي نسبتا نسبيه نه کاملا نسبي! چي؟! ناظرام و نه فعال يعني نه کنش گرم و نه واکنش گر! ناظر! ناظر ناظره نه کنش گر و يا واکنش گر. چي؟ چيز! ناظر ناظره از بيرون. من نمي خوام از اين صحبت کنم که... خب صحبت نمي کنم ديگه!

    خب! چي، پسوند که در آخر بعضي کلمات فارسي و ترکي در مي آيند و معني دارنده و کننده و سازنده را مي رساند مثل تماشاچي، چاي چي، چراغ چي، درشکه چي، سور چي، قاپو چي، باشماق چي و... (فرهنگ عميد)

    چي؟ به معني دارنده. توجه مي کني يا دنبال ربط دادن درشکه چي با چيز چي يي؟ چي؟ به معني دارند، کننده و سازنده! چي؟ دارنده، سازنده.

    حالا ي، حرف سي و دوم ...اين حرف در آخر کلمات نيز مي آيد و بر چند قسم است:

    ياي مصدر مثل : تهراني، زنجاني، چيز ي، چي ي!

    ياي نکره: که بر يک شخص يا يک چيز غير دلالت مي کند مثل: مردي، زني، "بگم بگم"ي، "دروغ"ي، روزنامه اي، تعطيلي، چند تاي... قوه قضائيه اي، تداخل جايگاه قضايي و اجرايي، امير مومناني، هم قاضي هم مجري، رهبري، شئني، شئوني، و باز قوه قضائيه اي که مجهولي...

    ياي ضمير مثل : رفتي، ديدي، بردي، خوردي، سندي، نيستي، چهار سال بودي خب مي دادي.

    ياي اضافه که بين دو کلمه و در آخر کلماتي که به الف و واو ختم مي شوند در مي آيد مثل: بوي گل، نواي بلبل، بوي صداقت، روح رجايي، لانه جاسوسي، سيد احمد با امام زاويه داري، تحريم تسخير سفارتي ...

    ياي استمراري مثل: رفتني، گفتني، ندادي، چهار سال بودي، مي دادي(همان)

    مصدر: بازگشتن گاه، جاي باز گشتن، محل صدور، و کلمه اي که اصل اشتقاق باشد و کلمات ديگر از آن مشتق بشود—مقدم داشته شده، کسي که بر رياست و بزرگي برقرار گرديده، کسي که در صدر باشد، صدر نشين. آره "چي" و "ي" همش يه "چه" نه! "چ" فرق داره.

    "چ"، "چهار"، "چهل"، "چي"، "ي"، "چه به چه"

    خب حکمت "چي" با "ي" مشخص شد.(صلوات!) سازنده، ناظر، مستقل، از بيرون.

    اصلا با چه! نه "چ". مثل "چهار چنگولي"!. شايد هم حکمت "ي" با "چييا "چي"؛ با؛ "ي" يا "ي"؛ با؛ "چي"!

    "چي" بودن اصلا با "ي" بودن شروع شد! البته با "چ" هم ميشه به "چي" رسيد. که فرمود:"طرق الي الله بعدد انفس..."(آداب نماز، خوده خميني نه خميني چي يا شايد خمينيي! اصلا مي بيني خمينيي جور در نمي ياد.)مي بيني بايد افزود. بالاخره يا "چ" هستي يا "ي" يا حالا هر چيز ديگه، مثلا:... اما ترکيب و افزايشه که اين ها رو "چي" يا شايد "يچ" مي کنه. اين هم خيلي مهمه ترکيب رو اگه درست انجام ندي اصلا معني نميده! صد رحمت به "ي" يا "چ" تنها که بازم ميشه يه چيز هايي بهشون گفت. "ي" تنهاست "چ" هم تنها اما تو "چي"، "ي چ" رو داره و "چ ي" رو و فرمود:"ما همه چي+"ز"(...) رو زوج آفريديم."

    راستي "چه به چه"؟ مي بيني! بين چ و ي چه رابطه اي هست؟ حتي تو نگارش

    آنچه نوشته شده کاملا درسته "از نظر نگارش" لطفا به هم اش نزنيد، و همين جوري بخونيد!

    مسعود! عالي بود! نمي دوني مي خوندم چه لذتي ميبردم از دو جهت 1- واقعا توانايي نويسندگيت روز به روز بيش تر ميشه 2- از اين که لطف کردي به من هم توجه کردي. واقعا خوشحالم. البته نمي دوني چقدر! خيلي زياد.

    "چه به چه"، "ي" ، "چي"

    چي؟ ي: ي بودن

    چند وقت پيش مقاله اي مي خوندم در مورد کلمه سازي براي يک گفتمان. مقاله جالبي بود. اما فرق چي و ي چيه؟ يه مقاله اي هم خوندم در مورد اين که ما را "چه به چه"!؟ "من خيلي نمي خوام از روايت سيال ذهن براي بيان استفاده کنم؟ من که سيالم!" --چه به چه، ي، چي!--

    خلاصه بگم: وقتي بنده مي گوييم "چي" ام! خب "چي" ام نه "ي" چون "ي" نيست. چيه! وقتي هنوز براي "ي" گفتماني ساخته نشده چگونه "ي"؟ زور نمي زنيم که! منطقي! قالب هاي گفتماني و معيار ها و مشخصه هاش مهمه! قالب گفتماني، کمله سازي، تعريف، بسط، و ... "چي" يعني "چي" نه "ي". "چي" يعني زيل يک گفتمان که براي توست و تو به آن معتقدي! حداقل فعلا! بهترين راه ممکني که من فکر مي کنم من را به آن گفتمان نزديک تر مي کند. من! من نسبي يه! نه؟ يعني من نسبت به حقيقت واحد نا محدود و... نسبي يه. نسبي! تو از دريچه اين چشم ها بيرون را مي بيني. بيرون؛ از پشت اين پنجره فعلا قابل ديدنه. مگر تو تو نباشي يا ديگري هستي و ديگري يک توي ديگر ويا کلا نباشي و نبودن يعني نيست نيست هم که نيست. نمي دونم اما چند سال پيش! هان! اول دبيرستان! آره اول! عدم چيه و کجاست؟! رفتم قم! حاجي عدم و اينا...؟ عدم عدمه! چي؟ " نيست هم که نيست ".

    من! همون من نسبي! البته اين نسبي با اون نسبي ها فرق داره ها! اين من نسبي نسبتا نسبيه نه کاملا نسبي! چي؟! ناظرام و نه فعال يعني نه کنش گرم و نه واکنش گر! ناظر! ناظر ناظره نه کنش گر و يا واکنش گر. چي؟ چيز! ناظر ناظره از بيرون. من نمي خوام از اين صحبت کنم که... خب صحبت نمي کنم ديگه!

    + گوله نمك 

    "دمي که گوهر حق از لب عزيز افتاد*ز گفته اش به دل مير رستخيز افتاد*ببين کلام فصيحش چقدر غوغا کرد*که موسوي ز خجالت به چيز چيز افتاد"

    سلام و خسته نباشيد.

    به نام خدا

    راي ما

    ضمن احترام به آراء و نظرات کليه هموطنان گرامي که بنا دارند در انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري شرکت نموده و به يکي از کانديداهاي تاييد شده و موردنظر خود راي دهند،اينجانب به اتفاق اعضاي خانواده،با شناختي که از کانديداهاي محترم در خود سراغ داريم،و به تبعيت از توصيه دلسوزانه و خردمندانه مقام معظم رهبري در انتخاب اصلح

    به کانديداي پيرو و حامي ولايت

    .....................

    لطفا بقيه مطلب را در وبلاگ ببينيد.

    سلام.
    خوب هستي مسعود جان؟
    چه خبر...آقا اين اند يادداشت بود...کلي حال کردم باهاش!
    خدا چيکارشون کنه که انداختن انتخابات رو تو امتحان نهايي هاي ما!!!
    فعلا يا علي!
    سلام

    در ويدئو ستاد و ورد ستاد منتظر شما هستيم حتما سري به ما بزنيد:

    http://wordsetad.blogfa.com

    http://www.videosetad.blogfa.com