• وبلاگ : جاكفشي
  • يادداشت : مشكل از ماست !
  • نظرات : 24 خصوصي ، 20 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    با سلام
    يا مقلب القلوب والابصار قلب وديده تاريك انديشان رابه سوي روشني راهنمايي كن يا مدبر الليل والنهار بهترين روز ها را براي انسانها مقرر فرما يا محول الحول والاحوال اي متحول كننده حالات و احساسات ما حول حالنا الي احسن الحال با فرج مولا يمان حالات واحوال مارا به بهترين حالات تبديل كن
    بهاري نيكو را برايتان آرزومندم
    بازي بزرگان

    سلام

    رسيدن بخير!!!

    اومدم همينو بگم...

    يا حق

    سلام

    عالي بود تشكر

    از جنوب برگشتين به ما هم سر بزنيد

    يا علي

    سلام

    به مناسبت سالگرد امامت مهدي موعود :

    بوي عطر نرگس

    وبلاگ خوبي داري براي تبادل لينك خبر بده

    درود و سلام

    چه دل پاكي داريد و چه صميمانه مي نويسيد

    ميگويند در طريقت هر چه در مسير راه سالك قرار بگيره خير اوست.

    نگران فرصت نباشيم كه وقت به اندازه ي كافي هست. فقط سرعت فرق ميكنه. و خداوند صبر زيادي داره . همه روزي به يگانگي خواهيم

    رسيد.

    و به اين جمله: خام بدم. پخته شدم. سوختم.....

    راستي دوست عزيز. آيا آقاي سروش هم به دسته ي حقگويان كافر پيوستند؟!

    علم راه حق و علم منزلش.....صاحب دل داند آنرا با دلش

    بياييم قضاوت و داوري نكنيم. چون مورد قضاوت و داوري قرار خواهيم گرفت.

    دوست عزيز سفر به سلامت

    در پناه حق

    + ... 

    سلام

    منم جاكفشي ميخوام....!!!!

    ممنون كه اومدي وبلاگم!

    وبلاگ شمام قشنگه !

    ببين منم 25 اسفند دارم ميام جنوب !

    منطقه جنگي...

    سال تحويلم ان شاالله اونجام

    بازم سر بزن

    اون ورا بيا!

    التماس دعا

    سلام

    به نظر من از كناب هاي عقيدتي شروع كن كه پايه و اساست مشخص باشه .

    يك نقطه بيش بين رحيم و رجيم نيست

    از نقطه اي بترس كه شيطانيت كند

    سفرت به خير عزيزم

    مراقب خودت باش

    سوقاتي يادت نره

    سلام ما رو هم خدمت شهدا برسون

    خوش بگذرون باهاشون

    در پناه حق...........................................................همراز

    سلام

    خوش قلم مي زني آقا داداش

    راستي

    فردا كه مي خواي بري يادت باشه:

    رو مين نرو...رو مين ميري هوا نرو...هوا ميري زمين بيا

    نظر شما را به احاديثي از نبي مكرم اسلام(ص) جلب مي كنم:

    1- تمام خوبي ها به برکت عقل و خردورزي به دست مي آيد، هرکسي که خرد ندارد دين هم ندارد. (نهح الفصاحه-951)

    2- دين و آئين انسان عقل و خردمندي اوست و کسي که عقل و خردورزي ندارد دين هم ندارد. (نهح الفصاحه-1581)

    3- اساس عقلانيت و خردورزي مهر و مدارا است، و شايسته کاران در دنيا نيکوکاران در سراي بازپسين اند .(نهح الفصاحه-1635)

    4- اساس عقل و خرد پس از ايمان به خدا مهر ورزيدن به مردم و انجام کارهاي پسنديده در حق نيکو کردار و بدکردار است. (نهح الفصاحه-1636)

    5- اساس عقل و خرد پس از ايمان به خدا دوستي ورزيدن با مردم است. هيچ کس از نظرخواهي ديگران بي نياز نيست، بي گمان نيکوکرداران اين جهان، نيکوکرداران آن جهان خواهند بود و بد کرداران اين جهان بدکرداران آن جهان.(نهج الفصاحه-1637)

    1- راستي توي واكاو هم دارم يا شايد داريم با كتاب مسئله شناخت جلو مي رم يا ميريم در هر حال در خدمتيم!

    2- در مورد اين كه كتب استاد مطهري سخت باشه و از اين جور چيزها به نظر حقير درست نيست(ان هايي هم كه ميگن ره بر گفته سند بيارن- اگر چه اون كتاب جهت دار رو كه يه عده اي خاص با سانسور سخنان ره بر منتشر كردن ديدم. اگرچه لازم به ذكر است كه دفتر ره بر اون رو تاييد نكرده) اتفاقا ايشون يعني كتاب هاي ايشون پله پله است. اگر چه شايد تو مقدمه فلسفه يه كتاب هايي براي آشنايي لازم باشه اون هم نه هركسي بزرگان منطق و فلسفه هستند كه خود استاد توي همون كتاب هاش معرفي كرده از جمله مرحوم سبزواري يا علامه مظفر صاحب منطق مظفر و ...

    3- اون عزيزي كه فرمودند:

    به خدا قبل از سيرمطالعاتي مناسب ايمان قوي ، عقلي پذيرنده و اراداه اي آهنين مي خواد.

    آخه عزيز دل! ايمان آهنين چطوري ايجاد مشه؟

    علامه بزرگ وار استاد مطهري مي فرمايند:(كتاب عدل الهي-مقدمه)

    «حالا عين مطلب رو نداشتم- كتاب رو يكي برده، اين مطلب رو يه جايي نوشته بودم اون رو هم دادم به يكي- توي يكي از نرم افزارها هم گشتم اين كتاب نبود يه نرم افزار ديگه هم داشتم كه دادم به يكي ديگه در هر حال نقل به مضمون»

    ايمان 2 گونه است«به غير از در يك عده ي خاص كه كم يابند»:

    1- پايين شك

    2- بالاي شك

    ايمان پايين شك در گوسفند(اين كلمه را بكار بردند) هم است هم در حيوان است و هم در انسان و علتش اين كه اصلا توان شك كردن ندارد.

    2- ايمان بالاي شك كه علت تفاوت انسان با حيوان است. اين ايمان است كه مد نظر است و به آن ايمان مي گويند.

    بعد مي فرمايند. از گذرگاه شك بايد گذشت اگر چه جايگاه خوبي نيست. بايد گذشت تا به ايقان رسيد.

    راستي! در همين مساله شناخت هم به اين موضوع اشاره مي كنند«خوب شد يادم افتاد!»

    در يك جايي مي فرمايند(حالا اگر خواستيد دقيقا آدرس مي دهم-نقل به مضمون-) كار عالمي كه كوه را تا آن بالاها رفته و در آن اواخر يك اشتباهي كرده و سقوط كرده به مراتب با ارزش تر از كار كسي است كه اصلا از جايش تكاني نخوده در همان جا تماشا چي بوده.

    6- عقلانيت و خردورزي و ناديده گرفتن عواطف در کار دنيا زيان آور و در کار دين شادي بخش است. (نهج الفصاحه-2010)

    7- اسلامگرايي کسي شما را به شگفت نياورد تا حقيقت عقل و خرد او را بشناسيد. (نهج الفصاحه-2469)

    8- هيچ به دست آورنده نعمتي چيزي بسان سرمايه دانشي که دارنده آن را به راه رستگاري برده و يا او را از خطر سقوط مي رهاند به دست نياورده است و دين انسان استواري نمي يابد تا آنکه خردش(عقلش) استواري يابد. (نهج الفصاحه-2619)

    9- مردم کارهاي نيک را انجام مي دهند اما پاداش آنان را به اندازه خردشان(عقلشان) خواهند داد. (نهج الفصاحه-3155)

    10- خدا انسان با ايمان را که خرد نمي ورزد دشمن مي دارد. (نهج الفصاحه-743)

    مسائل را با يکديگر در ميان بگذاريم تا ببينيم قضيه چيست،نمي‌آيند،‌هر کاري مي‌کنيم نمي‌آيند،‌ مي‌گويند ما تازه را همان را انتخاب کرده‌ايم و نمي‌آئيم. يک نفرشان گفته بود من نمي‌آيم چون اخيراً نظريه و فکري را انتخاب کرده‌ام و فلاني – به تعبير او- انديشه و منظقش قوي است، مي‌ترسم مرا متزلزل و بي‌عقيده کند. آقا! تو الآن در لامذهبي تعصب داري. تعصبي که منفور است تنها تعصب مذهبي نيست،گاهي تعصب لامذهبي از تعصب مذهبي بدتر است . ما اکنون دچار گروه هائي هستيم که در لامذهبي شديداً متعصبند. اين سالن و اين .... ‌بيائيد ،‌ما آماده هستيم . مسائل خودتان را از تريبون آزاد طرح کنيد . منطق است، ‌نه جنگ و دعوائي است و نه کتک و فحشي ، پس چرا فرار مي‌کنند؟!

    چرا در کتابهايشان حتي جرأت نمي‌کنند نظريات الهيون را آنچنان که هست مطرح کنند و نظريات الهيون را مسخ مي‌کند؟! استالين در کتاب «ماترياليسم ديالکتيک» مي‌گويد: «ديالکتيک برخلاف متافيزيک مي‌گويد دنيا حرکت دارد، ومتافيزيک مي‌گويد دنيا از جاي خودش تکان نمي‌خورد. ديالکتيک برخلاف متافيزيک مي‌گويد اشياء با يکديگر مرتبط اند، مجزا ، منفرد،‌وبي‌ارتباط با يکديگر نيستند» در حالي که نظرية حرکت و نظرية ارتباط را – که شما اسمش را اصل وابستگي گذاشته‌ايد- براي اولين بار الهيون گفتند،‌و اين الهيون هستند که پيش از همه، جهان را به منزلة يک انسان دانستند و رابطة اجزاي جهان با يکديگر را نظير رابطة‌ اعضاي يک پيکر، يعني رابطة ارگانيک شناختند. افرادي قبل از بوعلي سينا همچنين خود او و يا مثلاً حاج ملاهادي سبزواري اين مطلب را گفته‌اند. حال چرا جرأت نمي‌کنند حرفهاي الهيون را آنچنان که هست مطرح کنند؟ چون مي‌دانند اگر آنچه را که هست مطرح کنند جواب ندارند. -مي‌گويند- ”آنها ايده‌آليست هستند و ما ماترياليست! آخر ايده‌آليست يعني چه؟ چه کسي گفته که الهيون ايده‌آليست‌اند؟آنها دادشان هميشه بلند است که ما ونجودي و رئاليست هستيم. -ولي ماديون همواره مي‌گويند- ايده‌آليسم -که منظورشان الهيون است- اينچنين گفته و ماترياليسم آنچنان.

    غرض اين جهت است که يکي از وجه شبه‌ها ميان آينه و ذهن انسان که وجه شبه خوبي است و قرا روي اين مطلب تکيه فراوان دارد،‌اين است که براي شناخت ، بي‌رنگ بودن فکر و روح ضرورت دارد،يعني هيچگونه غرض و مرض و تعصب مثبت يا منفي در کار نباشد، چنانکه آينه بايد بي‌رنگ باشد تا صوررتها را -به خوبي- منعکس کند. آينه به هر نسبت که خراب باشد،در وضع صورت تغيير مي‌دهد.

    اين يک تشبيهي ميان آينه و ذهن است، ولي اگر از يک جهت با هم شبيه باشند در جهات مختلف با يکديگر فرق دارند که ما براي مسألة شناخت از آن استفاده مي‌کنيد.

    حالا كه جنوب هم كه ميري جاي خوبي براي كفش كندنه(فراموش نشيم)

    اين رو لازم ميدانند؛ خيلي از بزرگان

    اول و قبل از هر مطالعه كه آدمي مي خواهد به يك حقيقت برسد و مصداق آن آيه قرآن كريم نشود بايد

    كفش ها را بايد كند؛ جور ديگر بايد ديد

    چشم ها را، دست ها را، دل ها را، وجود را بايد آري از هر غرض و هر، هري، پاك بايد كرد.

    اما در مورد سير مطالعاتي به عوامل متعددي بستگي دارد

    اگر جواب سوالات حقير را بدهيد شايد بتوانم كمك هر چند كمي به شما بكنم

    1- سن؟

    2-چقدر اهل مطالعه بوده ايد؟

    3- در چه حوزه هايي مطالعه داشته ايد؟

    4- به چه موضوعي بيشتر علاقه داريد؟

    5- اصولا هدف شما از مطالعه چيست؟

    6- به چه نويسنده هايي علاقه داشته ايد؟ به چه دليل؟

    7- زندگي چيست؟

    8- چه چيزي هايي را لازم مي دانيد كه از شما پرسيده نشده از خود بپرسيد و پاسخ دهيد.(ضروري)

    آه دلم را چه شد،دوش چه گفت است كسي بادلم ؟!

    سلام، جناب جاكفشي يا شايد كفش دار يا كف فاش!؟

    چه بدانيم كه عاقبت چيست؟

    و آينده كجاست؟

    اما مي توانيم آينده را حداقل سعي كنيم خوب بسازيم.

    مطهري نماد عقلانيت اسلام، مطهري نماد جمع عقل دل، مطهري نماد مطهر...!

    تازه كجاش رو ديدي گاه آدمي چنان از خط اعتدال فاصله مي گيرد،

    گاه آدمي چنان خطا مي كند كه نماد آيه 38 سوره عنكبوت ميشود كه مي فرمايد:

    و عاد و ثمود را هلاك كرديم، و اين مسكن هايشان براي تان آشكار است. شيطان كارهاشان را در نظرشان بياراست و آنان را از راه بازداشت. و حال آن كه مردمي صاحب بصيرت بودند.

    گاه آدمي در جايگاهي به علت ناداني و جهالت قرار مي گيرد كه فكر مي كند دارد ثواب مي كند در حالي كه عين خطاست!

    به راستي كه آن عزيزي كه گفت كفش ها را بايد كند، جور ديگر بايد رفت. علامه بزرگ وار شهيد مطهر، مرتضي مطهري در كتاب مسئله شناخت مي فرمايند:(اول خواستم بخشي رو بيلرم اما حالا كه شما علاقه مندي همش رو آوردم )

    تعصب،سد راه شناخت

    دستگاه انديشة انسان طوري آفريده شده است که اگر روح انسان از نظر عاطفي،رنگ به خصوصي داشته باشد نمي‌تواند حقايق را آنچنان که هست ببيند،بلکه مطابق آن رنگ مي‌بيند.چه زيبا مي‌فرمايدعلي (ع):«من عشق شيئا اعشي بصره و امرض قلبه».يکي از آن چيزهايي که به روح انسان رنگ مي‌دهد و وقتي رنگ داد انسان درست‌نمي‌تواند ببيند عشق و علاقه است. آدمي به هر چيزي که عشق بورزد نسبت به آن تعصب پيدا مي‌کند. اگر عشق و تعصب پيدا شد انسان نمي‌تواند شئ ‌را آنچنان که هست ببيند.

    نقطة مقابل،بغض،دشمني،کينه و نفرت است. اگر انسان نسبت به چيزي کينه و نفرت داشته باشد همان کينه و نفرت ، رنگي براي روح انسان مي‌شود و انسان نمي‌تواند شئ را آنچنانکه هست ببيند.عاشق ، محبوب زشت خودش را زيبا مي‌بيند. چنانکه در داستان معروف مجنون عامري،مي‌گويد:

    اگر در کاسة چشمم نشيني***به جز از خوبي ليلي نبيني

    هردو مانع هستند.عشق، معشوق را زيبا مي‌کند،يعني به چشم عاشق،زيبا جلوه مي‌دهد به طوري که اوحتي زشت رازيبا مي‌بيند. کينه‌ونفرت هم همينطور است،زيبا را نازيبا جلوه مي‌دهد؛و اين از مسائلي است که قرآن کريم زياد روي آن تکيه کرده است.جزءاصول معارف قرآن راجع به شناخت،مسألة کوشش کردن براي بي‌طرف ماندن و خوب قضاوت کردن است:«افمن زين له سوء عمله فراه حسنا» که در مورد کسي است که عمل بدش در نظر خودش خوب جلوه مي‌کند.در آية ديگري مي‌فرمايد: . بگو آيا من به شما خبر دهم که بدترين و زيانکارترين مردم چه کساني هستند؟آنهائي که تمام مساعي‌شان در زندگي دنيا است و فکر مي‌کنند کار خوب مي‌کنند درحالي که تمام تلاشهاشان بيهوده و بي‌نتيجه استيحسبون انهم يحسنون صنعا»:خودشان خيال مي‌کنند که دارند خوب عمل مي‌کنند در صورتي که در واقع بدعمل مي‌کنند. در اين زمينه قرآن مجيد آيه‌هاي زيادي دارد.

    داستاني دارم از هم مباحثه بسيار بسيار گرامي و عزيزم آيت‌الله منتظري – خداوند متعال او را نجات بدهد[در آن زمان در زندان بودند](آمين حضار) – که حدود دوازده سال با ايشان هم مباحثه بودم. در ايام طلبگي،گاهي به اصفهان و از اصفهان به نجف‌آباد مي‌رفتيم. هردو مان طلبه بوديم و نزديک بود که سطوح رابه اتمام برسانيم. مردي بود که در دانشکدة حقوق درس خوانده بود و آدم عجيب‌وغريبي بود،خودش هم مي‌گفت من دين و مذهب حسابي ندارم. يک وقت اين شخص به هم مباحثة عزيز ما گفته‌بود :فلاني! پيغمبر خيلي کلمات بزرگي دارد! من اخيراً دارم مطالعه مي‌کنم، حيرت کرده‌ام، عجيب سخنان پيامبر بزرگ است. ايشان به او گفته بود البته که بزرگ است؛و اين شخص گفته بود: ولي شما حق نداري که اين را بگوئي. چرا حق ندارم؟ براي اينکه تو قبلاً ‌به پيغمبر علاقه داشته‌اي ،‌ولي من که به پيغمبر علاقه ندارم و بي‌طرف هستم،‌از تو بهتر مي‌فهمم.

    من به اصل مطلب کاري ندارم ولي اين حرف،‌حرف درستي است. اگر انسان تعصب نداشته باشد-بهتر مي‌تواند قضاوت کند-. تعصب ،يکطرفه نيست، ‌تعصب مثبت و منفي هر دو تعصب است. بعضي خيال مي‌کنند -فقط- تعصب ديني -بد- است، نمي‌دانند که تعصب لاديني از تعصب ديني بدتر است. ما متعصبهائي در لامذهبي داريم که هيچ متعصب مذهبي به پاي اينها نمي‌رسد. من واقعاً حيرت مي‌کنم وقتي که مي‌شنوم بعضي از جوانان مسير انحرافي را پيموده‌اند و زماني که به آنها پيغام مي‌دهم که آقايان بيائيد با يکديگر بنشينيم صحبت کنيم،‌شايد شما چيزي فهميده‌ايد که ما نمي‌دانيم ، بيائيد ما راراهنمائي کنيد،

       1   2      >