• وبلاگ : جاكفشي
  • يادداشت : من كجا و فرزند شهيد كجا ...
  • نظرات : 17 خصوصي ، 24 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     

    سلام

    من حرفم اين بود كه نبايد يه كاري كرد كه اسم شهيد بد در بره

    خدا به اون خانواده اي كه شهيد داده صبر و تحملش هم داده !!!!

    من با خيلي از بچه شهيد ها رفت اومد داشتم حتي بيشتر از اون دوستمون هم بچه شهيد هم بچه جانباز ولي خيلي هاشون خيلي با وقار بودن و اصلا به بد روزگار دچار نشدن.

    خيلي از همون رفيقام الانش هم پدر ندارن !!!!وفقط خودشونن و مادر و دو سه تا بچه!!

    يكي الان هست تو ساختمونمون بچه شهيد !! خودشون هستن و مادر محترموشون!!! من اينقدر كه اين بچه رو تحويل مي گيرم با يقيه هم سنام اينطوري نيستم( تقريبا 9 سالشه)

    خيلي با اين پسر حال مي كنم صحبت كنم

    اول هم نمي دونستم بچه شهيده ولي بعد فهميدم خيلي حال كردم!!!

    خلاصه خدا مي گه ما هر وقت ديديم كه گناهاتون زياد شد اون لياقت اون چيز رو از شما مي گيريم.

    درسته كه پدر بالا سرش نيست ولي خدا هم كم صبري به اونا نداده .

    ديگه بايد برم

    ولي بازم مي يام حرف مي زنم

    يا علي

    پاسخ

    مسئله صبر نيست! مسئله توجه ماست! به نظرم هرچه قدر هم توجه کنيم نمي تونيم کمبود هاي اونا را جبران کنيم... هرچه قدر...ممنون که سرزدي داداش! خيلي چاکرتيم!

    بسم رب المهدي (عج)

    سلام ...

    هيچ كسي حرفي نداره بزنه چون نمي تونه ... حتي همون نقطه چين ها هم سنگيني مي كنه ...

    ايشالا امام زمان (عج) خيلي بيشتر از اين كمكت كنه ...

    همين برادر !

    پاسخ

    شايد... اين نقطه چين ها خيلي چيزا داره تو خودش، اما اونها هم کمه... راست مي گيد! ممنون!

    حالا كه اين حرف ها رو زدي بگذار من هم بگم كه ديدم خيلي از اين چيز هائي رو كه گفتي...ولي سكوت كرديم و براي نگاه هاي معني دار فرزندان شهيد هيچ جوابي نداشتيم.

    حالا بگذار بگم كه ...

    تو خوب خودت معني اين نقطه چين ها رو مي دوني!

    اين حرف ها آنقدر نگفته باقي مونده كه گرد سال هاي دور روشونو پوشونده....

    زيبا بود و نوعي حرف دل

    پاسخ

    اوهوم... معني اون نقطه چين ها رو خوب مي دونم... ممنون که سرزدي آبجي جون!
    + مهدي 
    حرفي ندارم
    پاسخ

    ...

    اين بچه ديونه ام كرد با اين نوشته اش

    به خدا راست ميگه

    يادم مياد بچه كه بوديم

    يه روز كه با يكي از دخترهاي فاميل كه پدرش شهيد شده بود بازي ميكرديم

    حين بازي تصميم گرفتيم بريم از باباهامون پول بگيريم براي خريد بادكنك

    هركدوممون به يه سمت دويديم

    اما طاهره فقط يه گوشه ايستاده بود

    ياد اون صحنه كه مي افتم ديونه ام ميكنه

    جامعه ما براي اين بچه ها هيچ كاري نكرده هيچ كاري

    پاسخ

    واقعا در برابر كمبودهايي كه دارن هيچي نكرديم... هيچي ... شرمندشونيم...

    آقا ما خاك زير اين كفشهائيم .

    بسم الله
    سلام داداش
    شرمنده و بي معرفتي منو ببخش...
    خوندم ولي مثل خودت چيزي ندارم بگم...
    راستي اگه عباس ديدي يا حرف زدي بگو يگان كارت داره...يا محمد وعلي
    پاسخ

    خواهش مي کنم کاپيتان! ما کوچکتيم! چشم، رو چشمم!

    سلام

    سكوت...سكوت...

    در پناه دوست...

    يا حق

    پاسخ

    سکوت...

    در مورد خودم ميگم واقعا معلوم نبود چي ميشدم اگه يه دردي به اسم بي پدري داشتم! من كه با نبود چند ماه ي بابا يا مامانم قاطي ميكنم...من و امثال من!

    همون كه قبلم گفتم، ما نميدونيم مشكلش چي بوده...و همون كه بازم قبلا در مورد هيئتا گفتم، شده بالا و پايين پريدنو حس حس گفتن!

    اما هر چقدرم ازين حرفا بزنم و نقد وانتقاد كنم كاري از پيش نميرهههه! بايد قدم گذاشت...قدم!

    گر مرد رهي ميان خون بايد رفت...از پاي فتاده سرنگون بايد رفت...

    پاسخ

    بايد قدم گذاشت ! بايد! تصميم دارم در مورد همين هيئت ها يه پست بزنم!
     <      1   2